💠 *حمایت حضرت رضا از محبین حضرت سید الشهدا* ✍🏼 جناب آقای حاج میرزا ابوالفضل ثقفی نقل کردند: 🍃◻️ یک سال در ماه رجب دو روز بعد از اتمام مراسم روضه‌خوانی در منزل‌مان از اول ماه تا نیمۀ آن که مصادف با شهادت بی بی حضرت زینب است، دیر وقت به خانه آمدم و پس از خواندن نماز در طبقه پایین منزل خوابیدم. ◻️ *اما مدتی بعد ناگهان احساس کردم زیر گلویم به شدت سوخت!* تا به خود آمدم متوجه شدم دو نفر که در خانه کمین کرده بودند و قصد جان مرا داشتند با چاقو گلویم را بریده و فرار کرده.اند! چند لحظه بعد به بیمارستان منتقل شدم و توسط دکتر، بیست و چهار عدد بخیه به گلویم زده شد. ⁉️ آقای دکتر پیوسته از مادرم می‌پرسید: فرزند شما چه کاره است؟! مادرم می‌گفت: چطور مگر؟!... *پسرم مداح امام حسین است.* 🍃◻️ آقای دکتر گفت: *به همین خاطر است که شاهرگ فرزند شما سالم مانده؛* زیرا گلوی ایشان دقیقا تا یک میلی متر به شاهرگ بریده شده است! ❇️ پس از مراجعت به منزل شب را با درد و ناراحتی سپری کردم. *صبح روز بعد زنگ منزل به صدا درآمد و آقای مجتهدی تشریف آورد!* ایشان فرمود: من دیشب در مشهد بودم که حضرت رضا فرمود: *شیخ جعفر می‌خواستند سر نوکر ما را ببُرند؛ ولی ما او را نگه داشتیم...* شما به قزوین بروید و از ایشان عیادت کنید. 🟩 این فرمایش آقای مجتهدی و دیدار ایشان جان تازه‌ای به من بخشید و *به عنایت حضرت رضا بهبودی کامل یافتم* و آن شخصی که قصد جان مرا کرده بود، بعداً شناسایی شد و همه فهمیدند که از حسادت کسبی دست به چنین عملی زده است و البته او از آن به بعد رفته رفته گرفتارتر و ذلیل‌تر شد. 📚لاله ای از ملکوت، ج۳، ص ۱۵۰ ‏ 🌐emamraoof.com