🌹 *«شهید جواد عبدالملکی»* 🌷 *مهربان جوادم* خیلی دلش هوای زیارت امام رضا علیه‌السلام رو کرده بود؛ اما از اول سال ۹۴ به خاطر درس بچه‌ها مشکلات و مسائل شغلی و بعد از آن ماه مبارک رمضان، سفر مشهد برامون مقدور نبود. 🌷 *از قضا شهادتش مصادف شد با دهۀ کرامت و در روز تشییع، بیرق متبرک امام رضا علیه‌السلام رو آورده بودند *شهرمون و پیکر مطهر نازنین همسرم بوسیلۀ بیرق مبارک آقا متبرک و به خاک سپرده شد. 🍃 اول خیلی ناراحت بودم از اینکه زیارت مشهد قسمتش نشد. غافل از اینکه خدا زیارت و دیدن آقا امام رضا علیه‌السلام رو برای بدرقه کردنش به دیار باقی گذاشته بود. و این دل ناآرام من و رو تسلی می‌داد. ◻️سال بعد هم بیرق متبرک رو به منزل آوردند. در مراسم تشییع جواد عزیزم یکی از خادمان آقا خیلی گریه می‌کرد و می‌گفت: 🍃 *«۵۰ ساله خادم امام رضا هستم و این دومین باره که حضور آقا رو کاملاً احساس می‌کنم. یکی برای مراسم تشییع مهربان جوادم و بار دیگر برای تشییع شهیدی از لبنان که آرزوی زیارت آقا رو داشت؛ اما قسمتش نشده بود.»* 📚 «راوی: همسر شهید» ‏🌐 emamraoof.com