. 🔸علت پشت‌کردن به کتک، گاهی همین است که جایی کتک می‌زنند که لازم نیست. درنتیجه او بدبین می‌شود و بنای نشنیدن می‌گذارد. بعد انسان درمی‌ماند که با او چه‌کار کند. 🔹این است که گاهی ضرورت تنبیه نتیجهٔ رو دادن‌های زیاد است. کسانی که نمی‌توانند احساسات خودشان را ازنظر محبت کنترل کنند، بعد مجبور می‌شوند که خشم خودشان را کنترل نکنند و شلاق هم به‌دست بگیرند؛ 🔸اما اگر کسی جدیت خودش را از یاد نبرد، یعنی مسلط بر نفس باشد...رحم و عاطفه و محبتش درست‌وحسابی باشد، در بیست‌وچهار ساعت بر نفس خودش مسلط باشد و جدی باشد، این در تربیت بار سنگینی را از دوش او برمی‌دارد؛ چون وقتی پیچ‌ومهرهٔ خودش محکم شد، راه نفوذ در او کمتر است و کمتر می‌شود او را دست انداخت و با او بازی کرد. او دیگر نیاز به چوب‌زدن و کتک‌زدن ندارد. اگر پیچ‌ومهرهٔ خود مربی شل بود، این را با چوب‌زدن و لگدزدن نمی‌شود جبران کرد... 🔹بیشتر شاگردها از رخنه‌های معلم وارد می‌شوند؛ یعنی ضعفی که در اوست: خندهٔ بی‌موردش، نگاه عاطفی بی‌موردش. با این مسائل است که ضعف او را درک می‌کنند و خیلی زود می‌فهمند که این معلم چه ضعفی دارد و کجا می‌شود او را دست انداخت. معلم وقتی دید این‌چنین است، خشونت‌های آن‌جوری می‌کند. ✍ ، مربی و تربیت، صفحه ۲۴۸ و ۲۴۹ 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir