عاقبت سنجی وَ اللَّهِ إِنِّی أُخَیِّرُ نَفْسِی بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَوَ اللَّهِ لَا أَخْتَارُ عَلَى الْجَنَّةِ شَیْئاً وَ لَوْ قُطِّعْتُ‏ وَ أُحْرِقْتُ این کلمات بن یزید ریاحی در صبح روز عاشور است. مردان بزرگ این گونه اند قبل از شروع کار عاقبت و عیار کار را می سنجند... به چه قیمتی؟ چه از دست میدهم؟ چه چیز گیرم می آید؟ حرّ صبح عاشورا با خودش گفت: چه می خواهی؟ همراهی با حسین یا یزید؟ نقدِ محدود و در معرض نابودی دنیا با کشتن حسین یا نقد باقی و ابدی آخرت با کشته شدن در رکاب حسین؟ به قول امیرالمومنین علیه السلام مرارة و سختی دنیا یا مرارة و سختی آخرت؟ بهشت یا جهنم؟ بعد با خودش گفت هیچ حلاوت ابدی را به حلاوت موقت نمی فروشد! کم کم به بهانه ی آب دادن اسبش از بندگان دنیا، فاصله گرفت اما ترس آلوده شدن به گناه لرزه براندامش انداخته بود یکی گفت: اگر از من سراغ پهلوان نترس کوفه را بگیرند، تو را معرفی می کنم! این چه حالیه؟ ترسیدی؟ گفت:به خدا قسم خود را میان بهشت و دوزخ می بینم و به خدا سوگند اگر ریز ریز و سوزانده شوم چیزی را به بهشت ترجیح نمی دهم. و این گونه بود که حُرّ، حُرّ شد انت فی الدنیا و الاخرة سید الشهداء علیه السلام فرمودند: «قیمت شما بهشت است به کمتر از بهشت خودتان را نفروشید» کوی جانان صاحب الزمان علیه السلام @emamzadehazezollah