خوارج ضربۀ شدیدی به حکومت امیرالمومنین(ع) زدند، اما وقتی از حضرت پرسیدند: اینها کافر، منافق یا اهل دنیا بودند؟ فرمود: نه؛ اگر جنگ میشد بهترین جنگجویان سپاه اسلام بودند! پس چه بودند؟ فرمود: اشتباه کردند! حضرت آرامش خود را حفظ کرد!
یکی از تکالیف مهم زنها از نظر روابط اجتماعی، کنترل زبان است که به مبالغهگویی در منفیبافی باز نشود! طبق روایت، خیلی از خانمها وقتی از شوهرشان ناراحت میشوند، میگویند من اصلاً از تو خیری ندیدم! خدا خیلی از این ناسپاسی خانمها بدش میآید! زنها هم اکثراً نمیدانند که اتفاق خیلی مهمی افتاده، میگویند: حالا یکچیزی گفتیم!
مقصر رنجهای ما کیست؟ گاهی خود آدم مقصر است، گاهی، یک کسی مقصر است ولی زیاد تقصیر ندارد. گاهی هم طرف عامدانه و ظالمانه، به شما ضربهای زده، ولی بگو: اگر خدا نمیخواست، او نمیتوانست کاری بکند! یعنی اگر یک جایی، رنجت به کسی ربط دارد، اول به خدا ربط بده! یعنی خدا خواسته، بهواسطۀ او به تو رنج دهد!
یکی از فلسفههای رنج این است که خوبیها و فضائل انسان، با رنجهای پیاپی آشکار میشود،علی(ع) میفرماید: «عِنْدَ تَعَاقُبِ الشَّدَائِدِ تَظْهَرُ فَضَائِلُ الْإِنْسَان» (غررالحکم) شما از مشکلات عادی زندگی میتوانید نور بهدست بیاورید؛ از رنجِ کارکردن، رنجِ بدهکاری، رنجِ نامردی، رنجِ قدرناشناسی، رنج خیانت! فلسفه رنج را بفهم و با رنجهایی که پیش میآید، بهزیبایی برخورد کن!
وقتی کار سخت شد، لبخند بزن. با خدا مناجات کن و بگو خدایا مخلصانه بود؟ من مال تو هستم؟ اینقدر مرا دوست داری؟ خدایا تو خیلی لطف داری. اگر مناجات کنی، حالت بهتر میشود.
وقتی انسان پشت سر هم مشکل ببیند فضائلش رو میآید! روز عاشورا هرچه به عصر نزدیکتر میشد، صورت امام حسین گُل میانداخت! ایشان و جمعی از خواص ایشان سرزندهتر و بانشاطتر میشدند؛ چون به زیبایی رنجها را تحمل میکردند.
سربازهای آمریکایی رفتند جنگ، دیوانه شدند، وحشی شدند، مریض شدند! ولی بچههای ما وقتی از جنگ برمیگشتند باصفاتر، آرامتر و مهربانتر میشدند، چون با رنج ارتباط خوبی برقرار میکردند، آرامش داشتند.
چرا شهید حججی اینقدر به دلِ مردم نشست؟ یک احتمالش این است که صفای باطن ایشان این اثر را ایجاد کرد، با آن شدائد و سختیها، خوب برخورد کرد! دنبال مقصر نبود؛ در اوج مدهوشی، مست عشقبازی با مولای خودش بود
https://eitaa.com/emamzamaniyamm