«آب بر آب بریز و غوغایی کن»
#شب_نهم
غوغا بود. تعصب عرب بیداد میکرد. پس از شهادت پیامبر، این تعصب سوغاتی خلفا بود جز علی. علی بود که مومنین را بر اساس تقوا ارجحیت میداد و نه بر اساس نژاد عرب و عجم. علی بود که برادری را در دین میدید نه در نژاد.
سوغاتی خلفا که یادگار عصر جاهلیت بود، در کربلا نیز رد پا گذاشته بود. برخی از کوفیان، برای همین تعصب آنجا بودند. شمر که خود را از بزرگان بنیکلاب میدید، تعصب عربی را پیش گذاشت و به فرزندان علی و امالبنین، که فکر میکرد با آنها نسبتی دارد، اماننامه نشان داد. اماننامه شمر، خط انتخابی بود بین عزت و ذلت. یا با حسین باش و با عزت شهید شو و یا با شمر باش و ذلت را انتخاب کن
اما آنها قبول نکردند. آنها سرگردان میان قبیله و برادر نبودند که با اماننامهای، حق را تنها بگذارند. فرزندانی که شجاعت در رگهایشان بود، غیوری کردند و عزت را انتخاب کردند، چیزی که خیلی از کوفیان، آن را ندیدند.
برادر باوفای کربلا. آب را که روی آب ریختی، کربلا آب شد و آبرو. آب را که بر آب ریختی، موجی ایجاد شد. آمد به دجله، رفت به فرات، رسید به شط العرب، کارون و اروند را درنوردید و ریخت به خلیج فارس. از آنجا رسید به همه جای دنیا. از سال ۶۱ رسید به سال ۲۵۹. از ۲۵۹ رسید به ۱۴۴۵ و رسید به ما.
تو برادری بودی که با روضهات، شفای قلب ما شدی.
🆔
@emlaee