#تخریب_بقیع
#مرثیه
#بقیع
در عالم رؤيا سفري سوي تو کردم
بي خود شدم از خود هوس کوي تو کردم
از شوق زيارت نفسم حبس به سينه
خواهم بنشينم به سر بام مدينه
من هشتم شوّال هوايي بقيعم
گريه کن يک روضه ي مکشوف و فجيعم
مرثيه ي جانسوز همان ظهر جسارت
آن روز بد حمله ي اشرار و شرارت
روزيکه عدو تخم نفاقي به سبو ريخت
در شهر نبي گنبد و گلدسته فرو ريخت
حالا مَثَل فصل خزانيِ بهاري
گريه کنم از بهر ضريحي که نداري
صحن تو که دلگير تر از کنج اتاقي ست
بر روي مزار تو نه شمعي نه چراغي ست
بين من و تو فاصله ديوار کشيدند
بر قبر تو نقاشي مسمار کشيدند
*
از غصه بسوزم که غريب وطني تو
آري حسني تو حسني تو حسني تو
با ديدن شش گوشه به اين نکته رسيدم
مظلوم تر از تشنه لب بي کفني تو
در پيش نگاه تر تو فاطمه افتاد
الحق که اسير غم و درد و محني تو
هم شاهد ديوار و در و کوچه اي آقا
هم شاهد گوشواره و دست بزني تو
خون دهن مادرتان جان به لبت کرد
بي خود نبود در پي لطمه زدني تو
*
روزي به تولاي نگاهت بسراييم
با فرشچيان سوي ديار تو بياييم
مايي که به دام غم عشق تو اسيريم
احداث حرم را همگي دست بگيريم
روزي به تماشاي ضريح تو بنازيم
در عالم نقاره زني ها بنوازيم
سجاديه و صحن حسنّيه بسازيم
اطراف دو تا حوزه ي علميه بسازيم
يک روز بسازيم همه باورمان را
خوشحال نماييم دل مادرمان را
*
علیرضا_خاکساری
🆔👉
@emlaee