بچه ها گفتن ما می خوایم بریم حوزه ثبت نام کنیم
منم باهاشون رفتم و اسم نوشتم
وقتی بابامامان فهمیدن حسابی عصبانی شدن گفتن تو فکر ابروی ما نکردی؟ چی پیش خودت فکرکردی که بری اخوند بشی؟ امامن تصمیمم گرفته بودم
بابا بهم گفت پس از خونه من برو
منم امدم خونه خودم .
بابا حمایت مالیش قطع کرد.
دنبال کار رفتم برام سخت بود خیلی
اما اخرش تو یه تولیدی کار پیدا کردم
یه تیکه از طلاهام فروختم وسایل و کتاب هام خریدم . هم سر کار می رفتم هم میرفتم حوزه. دورادور از خانوادم
خبر داشتم راستش غرورم قبول نمیکرد باهاشون بحرفم بهم بر خورده بود اماحاج اقا راضیم کرد که بهشون سر بزنم. یه روز رفتم در خونمون خوشحال شدن دیدنم بابا ازم خواست برگردم اما من نمی خواستم دیگه برگردم .
برای خودم داشتم زندگی می کردم .
تا این ک...
#ادامه_دارد...
کانال عنایات شهیدهمت👇
@enayate_shahidhemat