نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
😊💔 پلان ششم شفا داشتم برای خودم زندگیم می کردم و ورزشم می کردم. حالا دوستای زیادی داشتم سعی کردم
پلان هفتم من سرطان دارم ❤️😊 زندگیم داشتم میکردم برای خودم تا پارسال که مامان رضا زنگ زد برم خونشون ، ازم خواستگاری کرد برای برادر اقا رضا قرار شد با محمد علی حرف بزنیم بهم گفت من قصد ازدواج ندارم و اگه بخوام هم ازدواج کنم با دست خورده کس دیگه ازدواج نمی کنم. الانم به خاطر اصرار مامان اینجام . خیلی بهم بر خورد حرفش. فهمیدم مامانش داره بهم ترحم میکنه که اره من جوونیم گذاشتم واسه پسرش الانم تنهام بهتره شوهر کنم. راه افتادم رفتم خونه عمم زنگ زدم به عمو مجید دوست بابا گفتم فقط بیا تهران امد و جریان بهش گفتم گفتم فقط یه خونه می خوام ک وسایلم ببرم . دوست نداشتم خونه ای که توش با آقا رضا کلی خاطره دارم ترک‌کنم اما نمیشد باید خونه تحویل میدادم عمو یه خونه خرید من تمام وسایلم بردم اونجا. اون خونه مهریم بود و به اسمم بود به بابای اقارضا گفتم فقط بیا خونه بزن به اسم خودت کن قبول نمیکرد همش معذرت می خواست اما وقتی قسمش دادم قبول کرد خونه رو هم برگردوندم فروردین امسال مامان اقا رضا فوت کرد پارسال اسفند بود که بادرد شدید شکم رفتم بیمارستان و گفتن کیستم خونریزی کرده و اپاندیسم ترکیده اورژانسی عمل کردن اپاندیسم دراوردن و یه تیکه از تخمدانم رو تخلیه کردن هنوز حالم جا نیامده بود دائم دکتر بود به خاطر درد هام و هر ماه چند روز بستری بودم کسی نمی فهمید مشکلم چیه تا این که یه دکتر خوب پیدا کردیم اول فرستاد سونو دارو داد اما بهتر نشدم فرستادم ازمایش رومای خونم بالا بود و این نشان می داد احتمالا سرطان تخمدان دارم فرستادم ام ار ای و فهمیدم سرطان تخمدان دارم و رکتوم و مثانه و رحمم و لگنم درگیر شده خیلی برام سخت بود پذیرشش اما چاره نداشتم تصمیم گرفتم قبل از عمل و شیمی درمانیم برم جنوب راستش فکر میکردم اگه بر م اونجا خوب میشم و دوباره شفا میگیرم اما دقیقا یه روز به حرکتم حالم ریخت بهم بستری شدم دکترم گفت باید برم برم شیمی درمانی چند تا عمل سنگین انجام دادم و شیمی درمانی ..... سختم بود اما توی همه لحظه ها احساس مب کردم حاج همت کنارم وقت هایی ک‌درد شدید داشتم صداش می زدم کنارم بود تنها چیزی که باعث شده بود این درد تحمل کنم و کم نیارم فقط حظور حاج همت بود و راهیان نوری که بعد از دوسال راهش باز شد یه پام جنوب بود یه پام بیمارستان انگار رفتنم به منطقه بهم انرژی میداد کانال عنایات شهیدهمت👇 @enayate_shahidhemat