#داستان
مشاور یه لیوان آب برداشت و روی زمین ریخت. وقتی ریخت به خانم و آقا دوتا ابر اسفنجی داد تا آب ریخته شده رو از رو زمین جمع کنن و تو لیوان بریزند. زن و شوهر متعجبانه این کارو کردن و بعد نشستند.
مشاور گفت خب لیوان رو بگذارید رو میز و کمی صبر کنید... بعد از کمی سکوت مشاور گفت ببینید:
1- شما همه آب ریخته شده رو نتونستین جمع کنید.
2- آب کمی هم که با اسفنج جمع کردید، گلآلود شد، البته الان بعد مدتی کمی تهنشین شد اما زلالی قبلو نداره.
3- با هر بار که کمترین تکانی لیوان میخوره آب دوباره گلآلود میشه و باز باید صبر کنید که تهنشین بشه.
4- آیا میشه به نبودن میکروب توی این آب اطمینان داشت؟
این دقیقا زندگی ما آدمهاست. گاهی با یه رفتار شتابزده و غیر منطقی و عجولانه یه تصمیم اشتباه میگیریم. مثل اون آب میشه که ریخته ، اما بعد سعی میکنیم جمعش کنیم و اون تصمیم اشتباه رو حل کنیم، اما خیلی زمان میبره تا آب گل آلود جمع شده از رو زمین زلال بشه... یعنی زمان میبره تا اون رفتار بد رو فراموش کنیم.
لیوان مثل قبل آب نداره. مقدار کمترشده یعنی ظرفیت قبلو نداریم؛ چون یکبار از ظرفیتمون کم شده و با کمترین تکونی دوباره آب گل آلود میشه و اینبار خیلی زمان میبره که دوباره آب زلال بشه یعنی دوباره بتونیم همو تحمل کنیم.
پس سعی کنیم زود و شتابزده تصمیم نگیریم شاید دیگه فرصت نباشه آب ریخته شده را جمع کنیم.
سعی کنیم حرفهایی که زندگیمونو گل آلود میکنه نزنیم.
سعی کنیم زندگی رو مثل شستن لیوان و پر کردن آب تمیز وزلال همیشه تمیز و با نشاط نگه داریم.
اینو بدونین هیچ وقت حریم همو نشکنیم و رومون بهم باز نشه.
هروقت از هم دلخوریم مدتی صبر کنیم بعد آروم شدن از هم گلایه کنیم.
✅مواظب لیوان پر از آب زندگیتون باشید.
@energyi_mosbat