رنگ زیتون
فاطمه خطیب: دیشب با کلارا از حادثه تروریستی جمعه گفتم.. صبح که بیدار شدم، دیدم کلارا این تصاویر را فرستاده.. کلارا از بچه‌ها خواسته که به نامه بنویسند و با مردم ایران کنند. لوسی، محمد، پاتریشا، برایان، پرنس، رایان و فاطمه شریک بودند در این اقدام... بچه‌ها در شرایطی نامه نوشتند که نه آب دارند و نه برق (و نه حتی غذا) بیشتر نامه‌ها ناخوانا و بعضا پر از غلط املایی بود؛ بخشی از متن نامه لوسی را می‌نویسم: "Dr Mohsen; Nothing can stop the way of freedom and independence; Our lranian freinds we are with you in this tragedy. Am sure he will get the justice that he deserve; May his soul rest in peace. " " ؛ هیچ‌چیز نمی‌تواند راه آزادی و استقلال را سد کند. دوستان ایرانی، در این تراژدی ما همراه شماییم. من مطمئنم که او به عدالتی که شایسته آن است خواهد رسید. امیدوارم روحش در آرامش باشد." دلمان قرص است که بچه‌های ، یا احمدها و دیماها و ابراهیم‌ها (از )، آنیلی‌ها و خوزه‌ها و گابریل‌ها (از )، محمدعثمان‌ها و ناصرها و عبدالعزیزها (از )، موفزها و محمدریحان‌ها و افسانه‌ها از ()، رمادها و موسی‌ها و حلیمه‌ها (از )، علیرضاها و یاسمن‌ها و عایشه‌ها (از ) و صدها کودک دیگر در گوشه گوشه جهان پرچم را بلند می‌کنند... آن روز که این کودکان، شوند، نه تنها انتقام خون سردار و دانشمندمان، که انتقام تمام خون‌هایی را که مظلومانه بر زمین ریخته، خواهند گرفت..