سرود فرزندان شهدا
برگرد، نرو!
تو زیبایی!
اگر با تو صحبت میکنم، میدانم که میشنوی
و از چشمت اشک سرازیر میش0ود
ای بابا دوری تو من را میگدازد
به چشمانت نگاه کن، مرا ببین!
ای آب گوارا! ای آب گوارا!
تو آمدی! تو آمدی!
قلبم را روی تابوتت بگذار و اشک را به من قرض بده
نزدیکم بمان و راهم را برو.
آیا تو با من دیدار خواهی کرد؟
شوق من برای تو و برای پدر دومم است
بابا داغ (زحم) با حاج قاسم سلیمانی تازه شد.
پس پدر شهیدان کشته شد، ای آب گوارا!
داغ (زخم) پدری با پدر شهیدان تازه شد.
بابا، نزدیکم تنفس کن، که احساست کنم
من تو را نفس میکشم (رایحه تو را احساس میکنم) زندهای!
به من آموختی که شهید
اگر جان داد حتماً دوباره زنده خواهد شد
و شهید از ابتدای تولد شهید است (َشهیدانه زندگی میکند)
قبل از اینکه شهید شود
به من آموختی شهید زندگی کنم که
آنگونه که تو میخواهی باشم
و فردا دیدار ما را به هم خواهد رساند
به پدرم به همه شهدا
چه کسی جز لطف تو ما را سیراب خواهد کرد؟