بابام ساختمونه، یادم‌ میاد تو دوران راهنمایی روم نمیشد شغلشو بگم! با همون حال میگرفت، یه وقت اومد خونه داشت تعریف میکرد انقد دهنم و زبونم خشک بوده که اومدم به فروشنده بگم هندونه چند!؟ زبونم تکون نمی‌خورد و طرف فکر کرد لالم 😓 اونجا دلم می‌خواست دستاشو ببوسم؛ بگم من غلط کردم 💔 》دُختِ بوتُراب《 به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷 @enghelabii_80✌🏻😎✌🏻