🏴 داستان تکان دهنده فرزند شهید شیخ حسین کبیر و حضرت علی اکبر 🔹شیخ حسین کبیر پیر غلام معروف یک پسر داشت به نام «غلامرضا». همین یک پسرش در جنگ تحمیلی شهید شد 🔹«حاج حسین کبیر بعد از شهادت پسرش، آنقدر گریه می‌کرد که نگرانش بودیم. در سرمای زمستان، جلوی پنکه می‌نشست تا سوز سینه‌اش آرام شود. یک بار گفت از علامه‌طباطبائی بخواه که بیاید و دستی بر سینه‌ام بکشد تا آرام شوم. اما علامه طباطبائی به دلیل بیماری نتوانست به منزل شیخ حسین بیاید. به همین دلیل ماجرا را برای آیت‌الله بهاءالدینی تعریف کردیم و از ایشان خواستیم که سری به شیخ حسین بزند. زمانی که آیت‌الله بهاءالدینی به دیدار شیخ حسین رفت، فرمود: نگران نباشید، به زودی از جای دیگری او را آرام می‌کنند.» همان روزها بود که همراه با خانواده‌اش به دیدار امام خمینی رحمه الله علیه رفت. او که همیشه مورد عنایت امام بود، عرض کرد: از وقتی پسرم شهید شد، سوزش و داغ شدیدی در سینه‌ام احساس می‌کنم. امام خمینی رحمه الله علیه هم دستی به سینه‌اش کشید. خود شیخ حسین می‌گفت از وقتی ایشان بر سینه‌ام دست کشید، سوز و داغ سینه‌ام آرام شده است 🔹شیخ حسین تعریف کرده بود: در خواب خدمت مولایم حسین رسیدم. فرمود: حاج شیخ حسین! یک عمر روضه من و علی اکبرم را خواندی نفهمیدی من چه کشیدم، اما تازه کمی حس کردی داغ جوان یعنی چه کانال روشنگری من انقلابیم 🇮🇷: ما درایتا: https://eitaa.com/englabeam313 ما در سروش: https://sapp.ir/englabeam313