روایتی جالب در مورد 🌸﷽🌸 صارم گفت: یکی از برادران ما بیمار شد تا اینکه رو به مرگ افتاد! پس یکی از دوستان ما بیرون رفت که برایش کفن بخرد! که امام صادق (علیه السلام) را دید. سپس حضرت از او درباره‌ی آن بیمار سؤال کرد. پس او به امام گفت: او حتمی شده! (یعنی کارش تمام است) و من بیرون آمدم تا برایش کفن بخرم. ✨پس امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: «آگاه باش! اگر من جای پدرش بودم او را در اخدعین (دو رگ گردن) حجامت می‌کردم.» پس آن مرد به سوی پدر‍ِ بیمار آمد و او را با خبر کرد. پس پدر به او گفت: آیا با خودت حجامتگر نیاوردی؟ سپس یک حجامتگر نزدمان آوَرْد. پس او دو لیوان حجامت را گذاشت سپس او را تیغ زد و آن را مکید. پس یک چیز زرد به اندازه‌ی یک نقطه یا دو نقطه خارج شد! پس آن جوان دو چشمش را باز کرد و گفت: چه شده است مرا؟ و وضعیتم چیست؟ پس گفتیم: خیر است. سپس گفت: به من غذا بدهید. 📚طب_الائمة_الصادقین ص ۸۱ . سبل السَّلام 👇 https://eitaa.com/erisonteb