روستای جهانی اصفهک
دستکاری کردن شعر حاج آقای فدایی. وصف حال راننده بیل مکانیکی اصفهک. سرقت شعر از قاسم حیدرزاده
در وصف تو بحيرتم که من زار بینواچه کنم. زبدبیاری این پیره ملا چه کنم نموده خون دلم این بیحیای خانه خراب تو خود بگو که به این شوم بیحیا چه کنم هزار بار درستش کردم فرداش هزار بار بتر بود ز ابتدا چه کنم شود سیاه بهر جاش دستو جامه زنی سیاه که هیچ شوی سمبل عزا چه کنم شکسته لیور بی دسته ترمز فرمان کج برقصند هرسه در خیابان چه کنم پیچ ها که شده هر ز آب روغن ز آن همیشه ریزد در بیابان چه کنم شکسته دوصد بار پاکت و پیم نمیدهد امان تا شروع کار چه کنم ز بس که شده همه اش تو در تو ترمز بگیری میشود روشن چراغها چه کنم دگر از خرج مخارج ز من مپرس کرده است مرا پاک گدا چه کنم پدر که کرد مرا با خریدش سرگرم گر نکنم کار مردم را فا چه کنم هر چه کنم پر باک باز هم خالیست به گازوئیل بسی دارد اشتها چه کنم ز روغن مگو که بشکه را یکجا خورد همچو اژدها چه کنم از آن بود که نشد هیچ این پیر سیر خورد تمام و ندهد بها چه کنم نکرده چاره آن حسن و مرتضی نشناسم جوشکار و تراشکار جز این دو تا چه کنم چو نیست پول نگردد لوازمش پیدا نبخشم حتی اشبیلش را هم به خدا چه کنم. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 دستکاری کردن شعر حاج آقای فدایی. وصف حال راننده بیل مکانیکی اصفهک. سرقت شعر از قاسم حیدرزاده @esfahk_ir