🖌 1 📂 🔹باید برای خودمان افق را گشوده کنیم تا عقل قدسی در موطن خودش و حقیقت در موطن خیال ظهور کند. خیلی کار می برد تا انسان به جایی برسد که آرام آرام به جای اینکه بخواهد خودش همه چیز را حل کند حق برایش ظهور کند. به اعتباری مالک حق نباشد مملوک حق باشد. 🔸 مؤمن با انتظار زندگی می کند. خیلی عجیب است. دائم کاری می کند تا آنچه که بناست بیاید، بیاید. این به این معناست که جایگاه خودمان را فقط در انتظار قرار می دهیم. یکی از علت هایی که انسان نماز شب می خواند همین است که می داند در نماز شب بهتر انتظارش برآورده می شود؛ یعنی آن چیزی که دنبالش هست می آید. 🔹 این بحث ها سلوکی است. شما وقتی می خواهیدد خدا را پیدا کنید چه می کنید؟ فکر می کنید؟ با فکر که خدا پیدا نمی شود، جز این است که خودتان را آماده می کنید تا بدرخشد؟ نهایتش این است که تقوا را رعایت می کنید. بیشتر از این کاری نمی توانید بکنید. بقیه اش را به عهده ی خدا می گذارید. شما در خداشناسی نسبت تان را با خدا نسبت طلب می کنید. ادب رعایت می کنید تا او بدرخشد. 🔸 در مسئله ی خیال ما غفلت کردیم. یعنی کاری نمی کنیم که صورت خیالمان نورانی شود. فارابی می گوید خیال پیامبران تیز پرواز بود. یعنی خیالشان می رود تا عالی ترین مراتب حقیقت را ببینند. همان لحظه که قلبشان و فهمشان در صحنه است ، خیال هم در صحنه است. به تعبیر حضرت علامه (ره) عقلشان می فهمید، به قلبشان القا می شد و چشم دلشان می دید. یعنی همان لحظه که جبرائیل می آید عقل می فهمد، به قلب او معانی القا می شود و صورت جبرائیلی ایجاد می شود. صورت جبرائیلی همان عقل و قلب است. یک حقیقت می آید و این سه را تغذیه می کند. @esharat