هدایت شده از مشق عشق 💞🌷
✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊 💥💫کتاب : عصمت 💫💥 ⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️ ☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄ 💥✨قسمت : سیزدهم✨💥 بچه ها محصل بودند وقتی به تعطیلات تابستان☘ می‌رسیدند. می‌رفتم پیش بی‌بی و به او می‌گفتم: «بی‌بی جان، سرِ جَدِّت اون‌طوری که خودت این‌قدر خوب و قشنگ قرآن🌹 می‌خونی به بچه‌های منم یاد بده» او مثل همیشه با روی باز قبول می‌کرد و می‌گفت: «خیالت راحت به امید خدا یاد می‌گیرن.»☺️ صبح و بعد از ظهر، زن‌ها و بچه‌های محله از پیر و جوان تا کوچک و بزرگ، قرآن به دست راهی خانهٔ بی‌بی🌻 می‌شدند. توی حیاط خانه‌اش قالی می‌انداخت و زن‌ها و بچه‌ها دور تا دورش می‌نشستند. یک خانهٔ ‌ساده با حیاطی✳️ کوچک، بی‌بی که می‌آمد همگی صلوات می‌فرستادند و دستش را برای تبرّک می‌بوسیدند. او هم تشکر می‌کرد و خوش‌آمد می‌گفت، بعد از «بسم‌الله»✅ چند آیه را با معانی آن‌ها می‌خواند و توضیح می‌داد. نکاتی که در بین هر آیه اشاره می‌کرد برایمان تازگی داشت. وقتی به خانه برمی‌گشتیم پر انرژی و سر حال بودیم.🔅 وقت جلسه بچه‌ها با ما فرق داشت، ما به خاطر خانه‌داری و بچه‌داری بعد از ظهرها 🌷می‌رفتیم و آن‌ها صبح‌ها از ساعت 9 تا سر ظهر. منیژه را از کودکی به همراه خودم به آنجا می‌بردم؛ اما از وقتی که رفت مدرسه، به همراه خواهرهایش راه خانهٔ بی‌بی را می‌گرفتند و می‌رفتند. هم به درس‌هایشان می‌رسیدند و هم به جلسه قرآن🌷 تابستان که می‌شد دخترهای فامیل و همسایه‌ها می‌آمدند پیشم که خیاطی یاد بگیرند. من هم با خوش‌رویی☺️ به آن‌ها می‌گفتم: شما هم مثل دخترای خودم هستین، اول آموزش قرآن، بعد خیاطی» نشانی بی‌بی را به آنها می‌دادم یا خودم به بی‌بی معرفی‌شان می‌کردم.👌 منیژه چندین سال شاگرد بی‌بی بود خیلی احترامش را داشت و قرآن را بارها در کنار او ختم ‌کرد اگر گاهی وقت‌ها دخترها نمی‌رفتند؛ اما او همیشه حاضر بود، روز به روز پیشرفتش در صحیح خواندن آیات 💐بیشتر می‌شد. بی‌بی در آن اوضاع قبل از انقلاب، درس ایمان و اخلاق را در کنار قرآن به جوانان می‌آموخت. او با کمترین امکانات بیشترین معنویت را در وجودمان پرورش ♦️می‌داد. گاهی وقت‌ها منیژه را صدا می‌زد برای شروع جلسه چند آیه از قرآن، دعای توسل یا اشعاری در مورد اهل بیت(ع) بخواند. او آن‌قدر آیات را زیبا تلاوت می‌کرد و اشعار را با شور خاصی می‌خواند که خود بی‌بی هم تعجب 😳کرده بود و می‌گفت: «منیژه خیلی دختر باهوش و با استعدادیه!» و به این ترتیب به بی‌بی کمک می‌کرد.🌿🌿🌿🌿 ادامه دارد ......... http://eitaa.com/mashgheshgh313 ✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️