🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
بسماللهالرّحمنالرّحیم
💫مشکل اصلی
(سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران)
(خلاصۀ جلسۀ 2، 2 محرّم 1440)
اصل مهمی که دربارۀ آن صحبت کردیم، این بود که پیش از هرچیز، مسئولیت تمام پیامدهایی را که از دنیای بیرون به ما میرسد، بپذیریم؛ چون دنیا زاییدۀ افکار و خواطر ماست که آنها را به درون خود رسوخ دادهایم.
همۀ هستی در زندگی ما حضور دارند و ما تأثیراتشان را به خود میگیریم. این تأثیرات مثل بذرهایی در خاک خاطرات ما کاشته و هربار قویتر میشوند تا گرههایی میسازند که شخصیتمان را شکل میدهند و ما آنقدر درگیر و مشغول آنها میشویم که دیگر ندای درونمان را نشنویم و بدون هیچ ادراک درونی فقط با بیرون زندگی کنیم.
اینجاست که مشکلات میآیند و موقعیت و فرصتی میشوند برای اینکه به درون خود برگردیم و به خاطراتی که از حوادث و اشخاص در لابهلای افکار ذهنیمان جای گرفته، پی ببریم؛ بلکه بتوانیم حجاب ذهنیات را کنار بزنیم، گرههایی را که در شخصیتمان ایجاد شده، بگشاییم و در یک کلام، وجودمان را پاکسازی کنیم تا وحدت و زیبایی روحمان آشکار شود و به شهود و شنود حقیقت در درونمان نایل شویم.
به عنوان مثال فرض کنید قرار مهمی با کسی داریم و از برنامههای دیگرمان میزنیم تا او را ببینیم؛ اما او سر قرار نمیآید. ما معمولاً کلی ناراحت میشویم که چرا سر کارمان گذاشته و در دلمان به او بد و بیراه میگوییم! اما آنکه در مسیر پاکسازی است، مثبت فکر میکند و همان جا میگوید: «حتماً دلیل موجّهی داشته که نیامده و خیری در این بوده؛ هرجا هست، خدا همراهش باشد؛ کار مرا هم خدا درست میکند.»
آری؛ مشکلات حتی آنها که ظاهراً از عوامل بیرونی ناشی میشوند، فرصتهایی هستند که از جانب خدا و ولایت به ما داده میشوند تا بتوانیم دنیا و هستی را از دید وجود و عشق ببینیم. اما ما باز مشکلات را گردن بیرون میاندازیم و دنبال راهحلها نیز در بیرون میگردیم. اگر خیلی خوب و مؤمن باشیم، میگوییم هدفمان اصلاح دیگران است و نهایتاً وقتی بیرون را برای رفع مشکلمان به هم ریختیم، کمی هم به فکر خود میافتیم.
اما اگر مسئولیت خود را قبول کنیم، به جای صرف انرژی برای اصلاح دیگران، در جهت اصلاح خود قدم برمیداریم تا وجودمان به جریان بیفتد. آنوقت نور وجود در همه چیزمان آشکار میشود و در دیگران هم تأثیر میگذارد.
البته نور وجود همواره هست و با نفخۀ روح الهی، تعلیم اسماء و ندای فطرت در کار است؛ اما ما نمیفهمیم و برنامۀ زندگیمان را به او نمیسپاریم. از بس سرمان شلوغ شده با اشخاص و اشیائی که در بیرون رفتهاند، اما تأثیرشان در درون ما مانده است. روح ما بیماری ندارد و اقتضای خلقتمان سلامت است. اما یک روز خوش و سالم نداریم! چون با تأثیراتی که از بیرون گرفتهایم، زندگی میکنیم و مثل بتنآرمه، آنقدر سخت و غلیظ شدهایم که نمیتوانیم نور وجود را منعکس کنیم؛ پس در ظلمت درونمان غوطه میخوریم و جسم و روانمان بیمار میشود.
روح ما سن ندارد، دیروز و امروز و فردا ندارد؛ همه چیز برایش حاضر است. پس نه از مرگ میترسد، نه از نبودن؛ چون همیشه هست و فنا ندارد. اما ما هرچه سنّ دنیایمان بالا میرود، در درون پیر و بینشاط میشویم، چون به جای روح، حواسمان به بیرون است. آخر، بیرونیها اگر هم تا کنون نرفته باشند، دیر یا زود میروند؛ چرا اسیرشان ماندهایم؟!
آزاد شویم از هرچه این و آن کردهاند. اینهمه در آیات و روایات سفارش شده که کینه، سوءظن، غیبت، تهمت و... نداشته باشید؛ ولی ما اهمیت نمیدهیم. آنوقت دانشمندان غربی پس از قرنها با علوم روز این حقایق را کشف میکنند و زندگیشان را سامان میدهند.
در فیزیک کوانتوم ثابت شده که حرکت یا تغییر هر ذره در عالم، در ذرات دیگر تأثیر دارد و روانشناسی به نام دکتر هولن براساس این علم، به تفکری رسیده که با آن، تعداد زیادی جنایتکار روانی را درمان کرده؛ آن تفکر، همین است که سالها و قرنهاست آیات و روایت و معارف ما میگوید: مسئولیت کامل اتفاقات را بپذیریم و هرجا مشکلی بود، دنبال ریشۀ آن در درون خود باشیم؛ وقتی آن ریشه را یافتیم و برطرف کردیم، مشکل هم حل میشود.
نکند فردا در عصر ظهور، امام بیاید و ما او را نشناسیم؛ اما ببینیم غربیانی که قوانین هستی را شناخته و براساس آن، خود را بیدار کردهاند و از کثرات رها شدهاند، او را یافتهاند و همراهش شدهاند. آنوقت چه حسرتی که نخواهیم کشید! البته حرکت جامع، آن است که مبتنی بر وحی باشد. اما بعید نیست آنها با حرکت درست، درنهایت به وحی هم ایمان آورند و ما با بیاعتنایی به حقایق ارزشمندی که از طریق وحی رسیده و به آنها ایمان داریم، از قافله جا بمانیم.
خلاصه، ظهور مشکلات از جانب دیگران، برای این نیست که آنها را اصلاح کنیم؛ برای این است که خود را اصلاح کنیم و حضور خود را برای خود و آنها پر از عشق و محبت نم
اییم؛ آنو