❣💕❣💕❣💕❣💕❣💕❣💕❣ 💞 چند وقت پیش پیام دادم که دعای برکت آقاجانمان حضرت بقیةالله روحی و ارواحنا له الفداء رو از کانال خوبتون یاد گرفتم و بچه هام رو مقید کردم بعد هر سفره و طعام رو به قبله دست راست را روی سر می زارن و خدمت ولی نعمتمان امام زمان عج ادب و احترام می کنند 🌸اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان عج 🌸 من نمی دونم چه سری توی این عمل نهفته است استاد توی فرمایشاتشون اشاره کردن به زیادت رزق و روزی مادی اما من یه چیز فراتر از اینها رو می بینم نور امام زمان مهدی فاطمه عج رو تو فضای خونم ملموس حس می کنم انگاری آقاجانمان رو به عینه بچه هام می بینن و روزی چند نوبت اسم و نام و یاد مبارک حضرت به خونمون نورانیت و صفا میده ❤️ اما امروز صبح با خوابی که دخترم تعریف کرد برام یقین حاصل شد که حضرت عشق جانمان به هر سلام و ارادتی که نثارشون میشه قطعا و یقینا بی پاسخ نمی گذارن و جواب خواهند داد . امروز مطهره خانم ما صبح که از خواب پاشدند گفت مامان خواب دیدم امام زمان عج تشریف آوردن خونه مون 😭 روی مبل نشسته بودن و من و کوثر و علی و میثم و محمد کوچولو هم پایین پاشون رو زمین نشسته بودیم با خنده از ما سوال می کردن و ما هم جواب میدادیم . و بارها و بارها و بارها تکرار کرد که مامان خییییلی خواب قشنگی بود خیییلی خوشحال بودیم من قول داده بودم داستان زندگی خودم و عنایتی که آقام امام زمان عج داشتن رو براتون بنویسم 🌸🍃امشب سالگرد شبی هست که من ثمره ی توسلم به امام زمان عج رو در امر ازدواج دیدم شب خواستگاری و جلسه ی اولین دیدارم با یار و همسفرم که مزین شده بود به نورانیت نگاه مهدی فاطمه عج ❤️🌺 ترم اخر دانشگاه بودم 20 سالم بود دقیقا 17 سال پیش در گیر و دار درس و دانشگاه و بیمارستان (رادیولوژی) می خواین از اولش بگم وقتی خبر قبولی توی یکی از علوم پزشکی های خوب تهران رو دیدم و اینکه ورودی بهمن بودم یادمه از همون وقت شروع کردم به نماز شب خوندن و این مدت شش ماهه ی وقفه رو از خداوند طلب دوستانی خوب و مسیر خوب در دانشگاه رو خواستم روزی ام کنه و چنین شد که ورودم به دانشگاه با رزق معنوی پر باری از دوستان خوب و ولایی و محیط و فضاهای خوب و معنوی در کنار سربازان امام زمان عج روزی ام شد 🌷 انگاری تازه چشم های دلم بینا شد نگاه تازه به جهان اطرافم توفیقات و عنایات بیشمار همه و همه دست به دست هم داد تا شخصیت فکری ام الحمدالله به زیباترین حالات شکل بگیرد و ملاک و معیارهایم برای زندگی ام همه رنگ و بوی ولایت و امام زمان عج داشته اما مشکلی که این بین بود علی رقم اینکه بارها و بارها در تمام تشرفات به حرم اهل بیت ع و مکان های مقدس و مجالس دعا یار و همسفر زندگی ام رو طلب می کردم اما اوضاع و احوالم شده بود فقط فقط خواستگارهایی که هیچ کدام ملاک و معیارهای مرا یکجا نداشتند و گاها فشارها و اصرارها و بعضا و ملاک های از خوبی که اطرافیانم برای همسر آینده برایم تجسم می کردند فرسنگ ها با انکه من در طلبش بودم فاصله داشت اوضاع سختی شده بود و یادم هست اوج سختی اش روز جمعه ای شد که واقعا حیران و سرگشته بغض کرده قلم به دست گرفتم و نامه ای به امام زمانم عج نوشتم نامه ای که بند بند و سطر و سطر و کلمه به کلمه اش رو آقایم خواند و جوابم داد😭 استادی داشتیم که می گفتند که شما صاحب دارین مشکلی داری نیازی داری در طلب امری هستی برو در خانه ی پسر فاطمه عج نامه بنویس برای حضرت عج ،،،عرض حاجت کن امام زمان عج ولی ما هستند ایشون درخواست هیچ کس رو بی پاسخ نمی زارن با امام زمان عهد کن چله بگیر و طی چله خالصانه از حضرتش حاجت رو بخواه اعمالی نذر آقا کن آخر عهد نامه رو امضا کن و جای امضای حضرت رو هم خالی بزار 😭 من طی نامه ای از حضرت خواستم که همسفرم رو برساند همسفری از رنگ و بوی شهدا همسفری محب اهل بیت و رهرو مسیر ولایت همسفری که منتخب امام زمانم عج باشد ...👇