نجوا(واحد سیاسی موسسه مصاف): ‍ ‍ 📌از مذاکره چه درسی آموختیم؟ برداشت آمریکا از امتیازدادن‌های ایران،تنش‌زدایی نبود؛ عقب‌نشینی بود 👇👇ادامه 🔹️یکی از مهم‌ترین استدلال‌های اوباما که به انعقاد برجام منجر شد این بود که "با حمله نظامی نمی‌توان دانشی که یک کشور انباشته است را از بین برد". بر همین اساس آمریکا سعی کرد به جای استفاده از اهرم نظامی، که ممکن بود ناخواسته ایران را به سمت اتمی‌شدن سوق بدهد، از راه مسالمت‌آمیز وارد شود و برنامه اتمی ایران را تحت کنترل خود در بیاورد و فاصله ایران با بمب را با تعریف مفهومی به نام "زمان گریز" افزایش دهد. 🔹️روشی که آمریکا و اسرائیل در کنار هم علیه ایران استفاده کردند، استراتژی پلیس خوب- پلیس بد بود. علی‌رغم اینکه متناقض به نظر می‌رسد اما پلیس خوب و بد هر دو یک کار را انجام می‌دهند ولی با دو شیوه کاملا متفاوت. پلیس بد نقش مجازات‌کننده‌ای را بازی می‌کند که متهم برای فرار از درد مجازات او به پلیس خوب پناه می‌برد. 🔹️در ایران این تئوری به خوبی جا انداخته شد و هم کار کرد. روحانی، ظریف و حامیان برجام وانمود کردند که آمریکا دوست برجام است و اسرائیل دشمن آن و در نتیجه ما باید از خواست اسرائیل فاصله بگیریم و به همان کسی پناه ببریم که تحریم‌مان کرده. درحالی که تفاوت قائل شدن بین آمریکا و اسرائیل آن هم با توجه به نفوذ گسترده سیاسی که اسرائیل بر آمریکا دارد، یک پیش‌فرض احمقانه است. 🔹️خرابکاری‌هایی که در ایران انجام شد نیز در همین راستا است. ترور دانشمندان اتمی ایران به طور خاص از سال ۲۰۱۲ و زمامداری دولت اوباما شروع شد و حتی استفاده از ویروس استاکس‌نت که برای خرابکاری گسترده در تجهیزات اتمی ایران ساخته شد در زمان اوباما بود. هدف از این "حملات دقیق و عمیق" استفاده از عنصر غافلگیری بود تا بیشترین اثر روانی را بگذارد و برنامه اتمی ایران را از یک نماد غرور ملی به نماد تحقیر ملی تبدیل کند. 🔹️این کار درست مانند تعریف فیزیکی "ضربه" است. شما اگر یک نیروی نه چندان زیاد را در یک بازه زمانی بسیار کوتاه به یک جسم وارد کنید، می‌تواند منجر به خُرد شدن آن شود، اما اگر نیرو را در بازه زمانی طولانی‌تری پخش کنید احتمالا این اتفاق نخواهد افتاد. 🔹️انداختن همه تقصیرها بر گردن تحریم‌ها و اشتباهات در داخل منجر به روی کار آمدن جریانی در ایران شد که حاضر بود این دانش را به ارزان‌ترین قیمت به طرف مقابل بفروشد. در حالی که طرف آمریکایی حتی در آستانه نهایی شدن توافق تاکید می‌کرد که "آمریکا بعد از توافق نیز قابلیت تحریم ایران را حفظ خواهد کرد" و یا "توافق نکردن، از توافق بد کردن بهتر است" اما در ایران مسئله کاملا برعکس بود. 🔹️برخلاف تصوری که روحانی القا می‌کرد، آمریکا هر امتیازی را که در "میدان" به دست آورده بود را در میز مذاکره نقد کردند. 🔹️این روش اساسا همان مدل مقابله آمریکا با شوروی در زمان جنگ سرد بود. دولت دوآیت آیزنهاور، سازمان جاسوسی CIA را به وجود آورد تا ضمن پرهیز از رویارویی مستقیم نظامی بین دو قدرت اتمی، علیه شوروی بجنگد. جنگی که در آن ضمن کنترل سطح تنش از بروز یک جنگ تمام عیار جلوگیری شود. 🔹️اما ایران از شکست برجام درس گرفت و در قدم اول بر این نکته تاکید کرد که تفاوتی بین آمریکا و اسرائیل قائل نمی‌شود. ایران به صورت عملی به طرف مقابل فهماند که هرگونه خرابکاری از سمت هر کسی فورا نتیجه عکس خواهد داد و هر هدفی که برای انجام این خرابکاری‌ها متصور هستند، فورا به ضد خودش تبدیل خواهد شد. 🔹️این تفاوت اساسی مدل رفتاری دولت فعلی با دولت قبل است. هدف دولت روحانی در واقع یک تنش‌زدایی یک‌طرفه بود؛ به این معنی که در یک مناقشه دست یکی از طرفین را ببندید و طرف مقابل برای انجام هر کاری آزاد باشد. این روش نه تنها خطر جنگ را کاهش نمی‌دهد که افزایش خواهد داد چرا که مسئله جنگ و رویارویی اساس یک مقوله دو طرفه است. 🔹️در دولت روحانی هرگونه خرابکاری در ایران یک تله تنش از سوی اسرائیل خوانده می‌شد و در این سو نیز هرگونه افزایش توان دفاعی را تلاش برای زمین زدن برجام قلمداد می‌کردند که نمونه واضح آن را درباره "نوشتن شعار روی موشک" به یاد دارید. 🔹️ظریف با مقایسه قرارداد ترکمنچای و برجام سعی کرد القا کند که ایران در هر جنگی از پیش بازنده است و یا آن طور که ترامپ می‌گفت "ایران تاکنون هیچ جنگی را نبرده و هیچ مذاکره‌ای را نباخته است" تا به این شکل مفهوم بازدارندگی را زیر سوال ببرد. 🔹️مذاکره از جهاتی شبیه به شطرنج است. مهم این است که در برابر هر مهره حریف، چه مهره‌ای و کجا بر روی صفحه دارید و چه زمانی می‌خواهید از آن استفاده کنید. مهم این است که از زخم‌های گذشته درس بگیریم و برای آن درمان پیدا کنیم و مطمئن شویم که در آینده دوباره به این شکل زخمی نخواهیم شد. ✍مرتضوی