۱۲۵ ؟ ۱۶ 🌷به نام خدای مهربان مهربان راوی میگه تو خونه ی امام باقرعلیه السلام نشسته بودیم بعد دیدم امام علیه السلام آرامش نداره😢 دیدم همینجوری داره میره و میاد و یه جا آروم نمیشه💢 گفتم آقا جان چی شده؟؟ فرمود که بچه ام مریض هست و داره میمیره😭 میگه هیــــــچ موقع آقا رو اینجوری در تلاش و تکاپو ندیده بودم بعد دیدم که آقا آروم شد لباس خوب و مناسب پوشیده و عطر هم زده و اومد نشست☹️ گفتم آقاجان بچه تون شفا پیدا کرد؟ فرمود نه❌ از دنیا رفت گفتم که چرا حالا نشستی؟ شما که انقدر در تکاپو و .... بودید الان که باید بدتر بشید؟؟ فرمود که ما تلاش میکنیم تا رنجی سراغمون نیاد✔️ اما اگه اومد با جون و دل می پذیریم😍 حالا جواب سوال دیروزی که طرف گفت پس ما دیگه تلاش نکنیم😏 حل شد حالا؟؟؟ همه باید برا از بین بردن رنج تلاش کنیم👌 باید برنامه ریزی کنیم اشکال نداره تو برنامه ریزی کن✔️ اگه خدا بهم زد با جون و دل بپذیر و به استقبالش برو✅ اصلا شما برنامه نریزی خدا چجوری حالتو بگیره؟؟😉 مثلا سر کار هستی و با خودت میگی که بله الان میرم خونه و این کار ها رو میکنم با ذوق و شوق اومدی خونه😍 بعد میرسی خونه میبینی که مثلا مهمون اومده و همه ی اون کارهات بهم خورد انقدر حالت گرفته میشه که😄 اگه یمقدار مقید نباشی چهارتا حرف هم تو دلت بار این مهمونا میکنی😖 صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋ ان شاءالله