381.6K
پیشول و میشول گرسنه شون بود من که خیلی دوس داشتم بهشون کمک کنم از مامانم پرسیدم :مامانی جون گربه های کو چولو چی می خورن . ندا گفت: مامان اجازه می دید من برم پیش خانم با جی تا کمی شیر گرم بگیرم . مامان گفت:می تونی بری دخترم . ندا رفت پیش خانم با جی وگفت: سلام خانم باجی ، یکم شیر دارید که به من بدید. خانم باجی گفت: سلام عزیزم، یکم شیر از صبح دوشیده بودم . اونا برات می یارم ، یک لحظه صبر کن . ندا از خانم باجی شیر را گرفت،از او تشکر کرد و به خانه آمد . کمی از شیر را در ظرفی ریخت و برای پیشول و میشول برد. بچه گربه ها شیر را خوردن ومیو میو کردن . ندا کوچولو به کمک مامانش تا وقتی که بچه گربه ها بزرگ شدن هر روز براشون شیر می گذاشت . ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh