↙️ پای کار اسلام 🔻بارها میشد همراه استاد به کتاب فروشی میرفتیم. میگفت فلان کتابفروشی کتابهای خوبی داره. کتاب فروشی ها را خوب می شناخت. 🔻میگفت سید این ماه فقط تونستم صد تومان کتاب بخرم!! یعنی کتاب توی سبد خرید استاد جاش محکم بود. 🔻یه بار گفتم استاد فلان کتاب را خوندم خیلی دید من را به انقلاب باز کرد. خیلی استقبال کرد و گفت «حدیث پیمانه» را اگر بخوانی فوق العاده است. عاشقش میشی. 🔻درباره کتاب میگفت این کتاب ما را بیدار کرد! چقدر این کتاب را دوست داشت. با اینکه بارها خونده بود اما جلسه مطالعه و مباحثه اش را برای ما می گذاشت تا رشد کنیم. 🔻اینقدر این کتاب را دوست داشت که بخاطرش رفته بود شیراز تا با نویسنده کتاب استاد گفتگو کنه. 🔻یکبار در فروشگاه انتشارات آقای خسروشاهی دنبال کتاب خودش (کتاب اسطوره های صهیونیستی در سینما) میگشت. گفتم مگه کتاب خودتون را ندارید؟ گفت نه، می‌خوام برای کسی بخرم! 🔻برای شهرستان لیست پیشنهادی مطالعه کتاب میخواستم. یک جزوه معرفی کتاب برای سنین مختلف با موضوع های مختلف بهم داد. خوشحال می شد که داریم کتاب خوان میشیم و سرعت خواندنمون بالا رفته. کتاب یا در دستش بود، یا تو‌ی کیفش یا توی اتاقش یا محل کارش. ♨️ راوی: سید ضیاءالدین رضی https://eitaa.com/eslamesyasi