بعضی نگاه کلامی به ماجرا دارند و بعضی هم تقریبا تاریخی نگاه می کنند(عمدا گفتم تقریبا تارخی چون صرف کتب تاریخی کفایت نمی کند).
برخی حتی گفته اند که مگر می شود رسول گرامی اسلام با آن عظمت به شهادت از دنیا نرفته باشد و این موضوع در فریقین طرفدار دارد. مثلا ابن مسعود گفته است حاضرم نه مرتبه به تمامی مقدسات عالم قسم یاد کنم که رسول خدا را خداوند پس از رساندن به مقام نبوت به مقام شهادت هم رسانیده است.
در منابع شیعی هم حدیثی داریم که می فرماید: ما منا الا مسموم او مقتول لذا پیامبر هم شهید شده است. البته این نگاه نگاه تاریخی نیست و کلامی – حدیثی است.
اما آن نگاه تقریبا تاریخی که عرض کردم این گونه است که پیامبر سم داده شده است. از جمله آن چیزهایی که در منابع ما هست، حالت پیشگویانه ای از امام حسن (ع) نقل شده است که فرمودند: انی اموت بالسم کما مات رسول الله که من با سم کشته خواهم شد همانطور که رسول خدا به شهادت رسیده است البته امام مجتبی(ع) اشاره ای هم دارند که مرا همسرم سم خواهد داد و به شهادت خواهد رسانید که البته در مورد مسموم کننده رسول خدا در اینجا چیزی نفرموده اند. البته در بعضی از منابع ما مثل تفسیر قمی و یا تفسیر عیاشی و دیگر منابع اشاراتی در مورد عاملین مسمومیت رسول خدا داریم.
ما یک مشکل بزرگی که داریم این است که برخی از منابع خودمان را خودمان در موقع چاپ تحریف می کنیم. تحریف منابع ما با تحریف منابع اهل سنت یک تفاوت دارد. ما از ترس و رعایت برخی مسائل و آن ها از ترس فاش نشدن تحریف می کنند.
یک نفر از آقایان که از بزرگان قم هم هستند چند کتاب ما را به بهانه هایی متاسفانه تغییراتی داده است و خیال هم کردند که کسی متوجه نمی شود درصورتیکه متوجه شده اند تا جایی که در عربستان کتابی چاپ کرده اند که شیعیان تحریف گر هستند و در آن کتاب، برخی از چاپ های قدیمی کافی را با چاپ های همین آقایان مقایسه کرده است که حدود صد صفحه متفاوت است یعنی آقایان برای رعایت برخی چیزها و ترس از آن مسائل در موقع چاپ، مطالبی را حذف کرده اند.
مثلا نسبت به خلفا روایات صریحی بوده است که ایشان از چاپ جدید حذف کرده اند که جا دارد از آن آقا سوال شود که اساسا چرا کتاب را چاپ کرده اید و قسمت هایی را حذف کرده اید؟