📌 مبحث 📍 مکان چشم 👈 حکمتِ مکانِ چشم در بدن، صرفا در کلام اهل بیت علیهم السلام است و در طب امروزی این بحث ها وجود ندارد. 👈 چشم، در بالاترین عضو بدن (سر) و تقریبا در بالاترین موضع آن قرار دارد. این جایگاه با ارزش و ضروری برای چشم است و هیچ مکان دیگری برای چشم مناسب نیست. 💢 در توحید مفضل، امام صادق علیه السلام به مفضل بن عمر، در مورد جایگاه چشم می فرماید: 🔷انظر الآن يا مفضل إلى هذه الحواس التي خص بها الإنسان في خلقه وشرف بها على غيره كيف جعلت العينان في الرأس كالمصابيح فوق المنارة ليتمكن من مطالعة الأشياء ولم تجعل في الأعضاء التي تحتهن كاليدين والرجلين فتعترضها الآفات ويصيبها من مباشرة العمل والحركة ما يعللها ويؤثر فيها وينقص منها ولا في الأعضاء التي وسط البدن كالبطن والظهر فيعسر تقلبها واطلاعها نحو الأشياء. فلما لم يكن لها في شيء من هذه الأعضاء موضع كان الرأس أسنى المواضع للحواس. ⚜نگاه کن به این حواس که مختص به خلقت انسان قرار داده شده است و باعث شرف او نسبت به غیر خودش شده است. چگونه چشم ها در سر مانند چراغ در بالای مناره قرار داده شده است تا بتواند اشیاء را نگاه کند و در جای دیگر بدن از اعضاء پایین تر مانند دست و پا قرار نداده است تا از آفاتی که هنگام انجام کار و حرکت پیش بیاید محفوظ بماند تا علیل و بیمار نشود و در وسط بدن مانند شکم و پشت هم قرار داده نشده است تا از حرکت کردن و اطلاع پیدا کردن از اشیاء مانعی نباشد. به همین جهت سر بهترین موضع برای حواس است. 📚 توحيد مفضل، ج ۱، ص ۵۸ 👈 چشم ها در جایی قرار داده شده است که اشراف به اطراف داشته باشد. 🔖 عوامل دخیل در بینایی 📍 چشم ها رنگ ها را از هم تشخیص می دهند. اگر همه چیز در دنیا یک رنگ بود، چیزی قابل دیدن، نبود و دیدن به جهت بودن رنگ های مختلف است. 📌 صرفا وجود رنگ و چشم کافی نیست و باید چیز سومی باشد که آن نور و هوا است. اگر نور نباشد، اشیاء دیده نمی شود و اگر هوا نباشد، صدا منتقل نمی شود. 👈 خداوند به افراد نابینا هوشی اعطا می کند که به وسیله آن می توانند کارهای خود را انجام بدهند. 👈 در بینایی، غیر از چشم و رنگ ها چیزهای دیگری نقش دارد. پیشانی، محل ریزش نور است، ابروها، تنظیم کننده نور هستند و بینی تقسیم کننده نور است: 💢 خَلَتِ الْجَبْهَةُ مِنَ الشَّعْرِ لِأَنَّهَا مَصَبُّ النُّورِ إِلَى الْعَيْنَيْنِ وَ جُعِلَ فِيهَا التَّخْطِيطُ وَ الْأَسَارِيرُ لِيُحْتَبَسَ الْعَرَقُ الْوَارِدُ مِنَ الرَّأْسِ عَنِ الْعَيْنِ قَدْرَ مَا يُمِيطُهُ الْإِنْسَانُ عَنْ نَفْسِهِ كَالْأَنْهَارِ فِي الْأَرْضِ الَّتِي تَحْبِسُ الْمِيَاهَ وَ جُعِلَ الْحَاجِبَانِ مِنْ فَوْقِ الْعَيْنَيْنِ لِيَرِدَ عَلَيْهِمَا مِنَ النُّورِ قَدْرَ الْكِفَايَةِ أَ لَا تَرَى يَا هِنْدِيُّ أَنَّ مَنْ غَلَبَهُ النُّورُ جَعَلَ يَدَهُ عَلَى عَيْنَيْهِ لِيَرُدَّ عَلَيْهِمَا قَدْرَ كِفَايَتِهِمَا مِنْهُ وَ جُعِلَ الْأَنْفُ فِيمَا بَيْنَهُمَا لِيَقْسِمَ النُّورَ قِسْمَيْنِ إِلَى كُلِّ عَيْنٍ سَوَاءً وَ كَانَتِ الْعَيْنُ كَاللَّوْزَةِ لِيَجْرِيَ فِيهَا الْمِيلُ بِالدَّوَاءِ وَ يَخْرُجَ مِنْهَا الدَّاءُ وَ لَوْ كَانَتْ مُرَبَّعَةً أَوْ مُدَوَّرَةً مَا جَرَى فِيهَا الْمِيلُ وَ مَا وَصَلَ إِلَيْهَا دَوَاءٌ وَ لَا خَرَجَ مِنْهَا دَاءٌ. 🔷پیشانی بدون مو آفریده شد تا نور چشم ها را تامین کند و شیارهایی در آن قرار داد تا عرق سرازیر شده از سر در این شیار ها محبوس شوند تا انسان بتواند عرق را برطرف کند مانند رودخانه هایی که آب ها را در خود حبس می کنند و دو ابرو بالای چشم قرار داده شده تا نور وارد در چشم را تنظیم کنند. آیا نمی بینی کسی که نور بر او غلبه کند، دست های خود را روی چشم های خود قرار می دهد تا نور را به اندازه کند و بینی در وسط دو چشم قرار داده شده است تا نور را برای دو چشم به طور مساوی تقسیم کند و چشم مانند بادام قرار داده شده است تا این که دارو را با میل، در چشم استفاده کند و تا این که بیماری از چشم خارج بشود و اگر چشم مربع یا دایره می بود، میل در آن استفاده نمی شد و دارو به آن نمی رسید و بیماری از آن خارج نمی شد. 📚 الخصال‌، ج ۲، ص ۵۱۳ ✅ از اشاره روایت به استفاده از داروی چشم به کمک میل، معلوم می شود راه درمان چشم به وسیله میله است که امروزه از قطره استفاده می کنند و امکان دارد قطره، کارآیی میل و سرمه کشیدن را نداشته باشد، زیرا در روایات توصیه شده است داروهای مایع و آبکی مانند آب نوعی قارچ به وسیله میل در چشم استفاده شود. 👈زمانی که دارو برای چشم تجویز می شود، مهم است که نحوه استفاده، میل باشد و شاید اگر چشم بادامی شکل نباشد، استفاده از قطره هم مفید نباشد و از چشم خارج بشود.  📍 ادامه دارد... ╭┅══▪️▪️▪️══┅╮ @eslamiteb_tabrizian @tebeeslami_tabrizian ╰┅══▪️▪️▪️══┅╯