تصاویر آرون بوشنل در غزه را دست گرفته‌اند. تکان دهنده ترین‌شان می دانید کدام بود؟ آنکه نوشته بود: «چشم ها همه به رفح است و چشم رفح به آرون بوشنل». دشنه‌ی مصیبت تا کجا باید روحت را پاره پاره کرده باشد که یک نفر، یک نفر آنقدر زیاد شود که وقتی تمام چشم ها تو را در وسط معرکه می بیند، تو اما فتاده‌ی خاک، غلتیده‌ی خون، سر و چشمت به تعقیب همان یک نفر بچرخد. دل که بسوزد، می رسد. قلب سوزان آرون چنان به غزه رسید که رفح می گوید چشم ها به من است و چشم من به آرون. حالا تو بگو؛ کدامیک را ببینیم؟ غزه را که می گوید آرون؟ یا آرون که می گوید غزه؟ «ما تدری نفس بای ارض تموت» آرون کُشته‌ی غزه است. در خاک غزه همنفس عصمت است. در روزگار رونق حصارها، قلب سوزانش گام هایش را بلندپرواز کرد. دل که بسوزد، می رسد. دل های سوخته! سوز دل بگویید. به غزه سوگند، به آرون سوگند، به آتش‌ها، به دل‌ها، به خون سوگند، جهان بیشتر از هر زمان محتاج شماست. @Esrar3