دیوار نوشتهای که میگوید «تنها نجات یافته شهید است».
آن تعداد تفاسیر گفته شده را که خواندم، همه را در دوگانهی شهید_مُرده آوردهاند اما تصاویر دیگر را که کنار هم میگذاریم به ما میگوید لااقل بار اصلی ماجرا این نقطه نیست. سخنان این چنینیِ غزه در تقابل شهادت با مُردن (مرگ عادی) نیست.
یکی از این تصاویر؛ همین صحبتیست که خبرنگاری گفته بود: «آنکه مُرد، نجات پیدا کرد و آنکه نجات پیدا کرد، مُرد».
اینجا میان واژه های شهادت یا مردن تمایزی نیست وقتی مقصود، مطلقِ مرگ است اما از قضا متاع رایج مرگ در غزه شهادت است از این رو در ترادفِ هم گاه در مردن گفته میشود و گاهی شهادت.
زمانی مسأله، مطلقِ مرگ میشود که مرگ نقطهی رهایی و نجاتمان از رنجی که میکشیمِ زندگیِ نداشته باشد.
مثل چیزی که شاعر فلسطینی محمود درویش سروده و پر تکرارترین آواهای این روزهاست:
«وَنَحْنُ نُحِبُّ الحَيَاةَ إذَا مَا اسْتَطَعْنَا إِلَيْهَا سَبِيلا
ما نيز زندگى را دوست میداريم اگر که به آن راه یابیم».
با همهی اینهاست و جز این نیست که ما در غزه پژواکی از خودمان را شنیدهایم و دستی از خودمان گرفتهایم که مقاومت کنیم به وعدهی آن روزی که...
که ما هم، همهی ما با هم زندگی میکنیم.
#زندگی #مرگ #غزه
#رنج #هنر #مقاومت
@Esrar3