اصرار
دیدم مصطفی زعبی خبرنگار فلسطینی (از سرزمین های ۱۹۴۸) هم همین را گفته، گفته سیاست حزب الله در جنگ «جن
° کربلا؛ میدان جزئی شدن مرگ است، گردش مرگ است از تنی در تن دیگر، از جزئی به جزء دیگر؛ از حکایت چشم و دست‌ها و انگشتری بگیرید تا حکایت آتش خیمه‌ها و دو پاره شدن‌های ماه. هرگاه مرگ جزئیات پیدا کند، منشور می‌شود و دستش به دورترین و تنگ‌ترین‌ تنگه‌های دست نیافتنی راه یابد.‌ اما صهیونیسم پرهیز از خطر است. وهم شکست لحظه‌ی مرگ است. سرمستی دور کردن تهدید مرگ (مثلا یحیی سنوار)، بلاهت می‌آورد. و آن‌ها که لبریز این وهم‌اند، سرمستانِ سراسر خطا کارند. خطا کردند که ذره ذره جزئیات مرگش را، هوا کردند و در نفس‌ها افشاندند. خطا کردند که جیبش را در چشم‌مان خالی کردند. خطا کردند که از عطر و ناخن‌گیر و منتوس و آدامس‌ و پول و کتاب دعا و تسبیحش برای ما قاب ساختند. خطا کردند که صدای سیلی عصایش را به گوش‌مان رساندند.‌ خطا کردند که از آن روی پوشیده، چشم‌هایش را برایمان نقاشی کردند. قوم خطاکار، خطا کردند که نامش را ندیدند و او را در مهلکه‌ی مرگ و زندگی آزمودند. خطا کردند و حالا دوستدارانش هزاران هزار بار نوشتند «یحیی آنی‌ست که زنده می‌کند». اینک نامی دوباره زنده شد. و شما قوم خطاکار عبرت نمی‌گیرید و هر بار جوری ما را به مقصود می‌رسانید. ما یک گام دیگر به زندگی نزدیک شدیم. زندگی جزئیات می‌خواهد. یحیی هم جزئیات داشت خیلی زیاد @Esrar3