صالح الجعغراوی (که خبرنگار هم هست) شب راه افتاده بود روی مردم پتو می انداخت.
صحبت های این مادر با صالح دیدنی و شنیدنیست.
+خوشبخت بشی مادر. (خدا) اسمت رو با خوشبختها بنویسه. اسمت چیه؟
_ صالح.
+ و تو (هم) صالحی. صورتت هم صالحه. خدا خاطرت رو برات جبران کنه. این (پتو) رو بهت برگردونم بعدا؟
_ نه واسه خودته.
+ واسه خودم؟بیا دستت رو ببوسم.
- نه! پناه بر خدا (خم می شود و دست مادر را می بوسد)
+ به خدا تو پسر منی.
#اسم
#صفا
#شهر
#قرابت
#خبرنگار
#فلسطین
@Esrar3