🌷خاطرات شهید ابراهیم🌷
💠یک ماه از مفقود شدن ابراهیم می گذشت.
بچّه هایی که با ابراهیم رفیق بودند هیچکدام حال و روز خوبی نداشتند.
هر جا جمع می شدیم از ابراهیم می گفتیم و اشک می ریختیم.
برای دیدن یکی از بچّه ها به بیمارستان رفتیم، رضا گودینی هم اونجا بود.
وقتی که رضا رو دیدم انگار که داغش تازه شده باشه بلند گریه می کرد.
بعد گفت: "بچّه ها دنیا بدون ابراهیم برا من جای زندگی نیست. مطمئن باشید من تو اولّین عملیات شهید می شم".
🥀۱۶
#استوری_مذهبی 💫
╭⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╮
@estoory_mazhabi
╰⊰•❀✨🍃🌹🍃✨❀•╯