. روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند: فاصله بین گرفتارِ یك مشكل شدن تا یافتن راه حل مشكل چقدر است؟ استاد اندكی تأمل كرد و گفت: فاصله مشكل یك فرد و راه نجات او از آن مشكل به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است. آن دو مرد جوان گیج و آشفته از نزد او بیرون آمدند و با هم به بحث و جدل پرداختند. اولی گفت: من مطمئنم منظور استاد معرفت این بوده است كه باید به جای روی زمین نشستن از جا برخاست و شخصا برای مشكل راه حلی پیدا كرد. با یك جا نشینی و زانوی غم در آغوش گرفتن هیچ مشكلی حل نمی شود. دومی كمی فكر كرد و گفت: اما اندرزهای پیران معرفت معمولا بار معنایی عمیق‌تری دارند و به این راحتی قابل بیان نیستند. آنچه تو می‌گویی هزاران سال است كه بر زبان همه جاری است و همه آن را می‌دانند. استاد منظور دیگری داشت. آن دو تصمیم گرفتند نزد استاد بازگردند و از خود او معنای جمله‌اش را بپرسند. استاد با دیدن مجدد دو جوان لبخندی زد و گفت: وقتی یك انسان دچار مشكل می‌شود. باید ابتدا خود را به نقطه صفر برساند. نقطه صفر وقتی است كه انسان در مقابل كائنات و خالق هستی زانو می‌زند و از او مدد می‌جوید. بعد از این نقطه صفر است كه فرد می‌تواند برپا خیزد و با اعتماد به همراهی كائنات دست به عمل زند. بدون این اعتماد و توكل برای هیچ مشكلی راه حل پیدا نخواهد شد. باز هم می‌گویم فاصله بین مشكلی كه یك انسان دارد با راه حل آن، فاصله بین زانوی او و زمینی است كه بر آن ایستاده است. ا📚 http://www.yotaab.com/داستان-کوتاه 👇👇 «ایتا»، «بله»، «تلگرام» و «سروش» ا👈 @etedalhamrah با حذف يا تغيير لينك .