. شیخ طوسی رحمة الله در كتاب امالی از مشایخ خود روایت کرده که «محمد رازی» گفته است: در مسجد جامع مدینه بودم و پهلوی من دو نفر نشسته بودند. همراه یکی از آنها جامه سفر بود و یکی از آنها بسیار رنجور و بیمار می‌نمود. مرد رنجور به دیگری گفت: در تربت حسین علیه السلام شفای هر دردی است. و ادامه داد: من مرضی داشتم و به هر دارو که معالجه کردم، عافیت، نیافتم تا آنکه خوف هلاکت بر من مستولی شد و از خود ناامید شدم. وقتی بیماری به نهایت شدت بود، پیره زالی از اهالی کوفه به نام «سلمه» به نزد من آمد و گفت: درد تو را هر روز در زیادتی می‌بینم. گفتم: بلی گفت: می‌خواهم تو را معالجه کنم که از این مرض نجات یابی؟ گفتم. من به چنین چیزی بسیار محتاجم. پس آبی به نزد به من داد. چون آن آب را آشامیدم، سالم شدم و گویا هرگز آزاری نداشتم. بعد از چند ماه آن زن نزد من آمد. گفتم: تو را به خدا قسم می‌دهم آن دوا چه بود که به من دادی و خوب شدم؟ گفت: به یک دانه از این تسبیح که در دست دارم تو را دوا کردم. گفتم: این تسبیح چیست؟ گفت: تربت حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام است. گفتم: ای رافضیه، مرا به خاک قبر حسین مداوا می‌کنی!؟ آن زن خشمناک شد از پیش من رفت و در همان ساعت آزار من عود کرد و چندان شدت یافت که خوف هلاکت برخود دارم. 📚 چهل داستان از کرامات امام حسین علیه السلام، تألیف مصطفی محمدی اهوازی‏ از 📚 گناهان کبیره، تألیف شهید دستغیب، ج ۲، ص ۳۴۹ ا❣️❣️❣️❣️❣️❣️ 🤲 پروردگارا 🤲 خادمان ملت ایران را عزت بخش و تضییع کننده‌ی هر حقی از این ملت را در دنیا و آخرت خار و ذلیل گردان 💓 اینجا 👇👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک