. در زمان يكى از پيامبران بنى اسرائيل مردی بود كه بسیار اهل عبادت بود ولی در زندگی مشکلات بسیاری داشت. آن پیامبر دعا کرد و از خدا خواست تا به آن مرد توجه فرموده و مشكلاتش را برطرف نماید و به زندگی او رونق بدهد. خداوند به او وحى كرد: برای آن مرد سه دعای مستجاب مقدر كردم. پيامبر، آن مرد را از اين مطلب آگاه ساخت. مرد نيز با شادمانی نزد همسر خود رفت و جريان را برای او نقل كرد. زن اصرار كرد كه يكى از دعاها را درباره او انجام دهد. مرد هم پذيرفت . زن گفت: از خدا بخواه تا «من را زيباترين زن دنیا نماید» مرد دعا كرد و زن زيباترين زن زمان خود شد ولی چندان نگذشت كه شديدا مورد توجه حاكمان هواپرست و جوانان ثروتمند و عياش قرار گرفت و... دیگر به شوهر پير و فقير خود اعتنا نمى‌كرد و روش ناسازگارى و بدرفتارى را با همسرش در پيش گرفت و... مرد عابد، مدتى با او مدارا نمود اما هنگامى كه ديد روز به روز اخلاق او بدتر مى‌شود و ديگر رفتارش قابل تحمل نيست، دعا كرد خداوند او را به صورت سگ زشتی درآورد و دومین دعای مستجاب خود را استفاده كرد و همسرش به یك سگ بسیار زشت تبدیل شد و... پس از اين ماجرا فرزندان آن زن نزد پدر رفتند و گريه و ناله كردند و... از پدر خواهش نمودند مادرشان بصورت اول بازگردد و مرد نيز دعا كرد و زن به حال اول بازگشت. و بدين گونه سه دعاى مستجاب آن مرد هدر رفت . 📚 داستانهای بحارالانوار از 👇 📚 بحارالانوار جلد ۱۴ صفحه ۴۸۵ ❣️لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاكمان 🤲 دعابفرمائید 🤲 💓 اینجا 👇👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینك