.
#حکایت
در جلد ۱۴ و (با اندکی تفاوت) در ۷۱ كتاب بحارالانوار، آورده است:
در بنى اسرائيل مرد نيكوكارى بود كه همسر نيكوكار داشت.
مرد نيكوكار شبى در خواب ديد كسى به او گفت:
خداى متعال عمر تو را فلان مدت كرده و از الآن، نيمى از آن در ناز و نعمت و نيم ديگر آن در سختى و فشار خواهد گذشت اكنون بسته به ميل توست كه كدام را اول و كدام را آخر قرار دهى.
مرد نيكوكار گفت:
من شريك زندگى دارم كه بايد با او مشورت كنم. چون صبح شد به همسرش گفت:
شب گذشته در خواب به من گفتند:
نيمى از عمر تو در وسعت و نعمت و نيم ديگر آن در سختى و تنگدستى خواهد گذشت اكنون بگو من كدام را مقدم بدارم؟
زن گفت:
فراوانیِ نعمت را در نيمه اول عمرت انتخاب كن.
مرد گفت:
خدایا اگر آنچه دیدم از ناحیه تو بود، من نظر همسرم را پذيرفتم و بدين ترتيب مرد نصف اول عمرش را براى وسعت روزى انتخاب كرد.
به دنبال آن دنيا از هر طرف بر او روى آورد ولى هر گاه نعمتى به او مىرسيد، از شكر گزاری غافل نمیشد و با تشویق همسرش از نيازمندان و اقوام و همسایگان و... دستگيرى نموده و به آنان يارى مىرساند و شكر نعمت را بجاى مىآورد و...
تا اينكه نصف اول عمر ايشان در وسعت و نمعت گذشت و چون نصف دوم فرا رسيد و او منتظر تمام شدن مدت نعمت بود، بار ديگر در خواب به او گفتند:
خداوند متعال به خاطر قدردانى از شكرگزاریها و اعمال و رفتاری كه در اين مدت انجام دادى همه عمر تو را در ناز و نعمت قرار داد و فرمود:
تا پايان عمرت در آسايش و نعمت زندگى كن.
📚 داستانهای بحارالانوار
از 👇
📚 بحارالانوار، ج۱۴، ص۴۹۲
📚 و ج۷۱، ص۵۵
❣️لطفا ❣️
برای نجات بشریت از
#كرونا
و
شرارتهای حاكمان
#آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
💓 اینجا
#نظربدهید👇👇
ا
https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇👇👇
ا
@etedalhamrah
#انتشار با حذف یا تغییر لینك
#آزاد