. پيرزنى که علاقه‌مند بود اهل بهشت باشد، به حضور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله رسيد و عرض کرد از بخواهید من پیرزن را از اهل بهشت قرار بدهد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به او فرمود: پيرزن به بهشت نمى‌‌رود. او گريان از محضر پيامبر خارج شد. بلال حبشى او را در حال گريه ديد. پرسيد: چرا گريه مى‌كنى؟ گفت: گريه‌ام به خاطر اين است كه پيغمبر فرمود: پيرزن به بهشت نمى‌‌رود. بلال وارد محضر پيامبر شد، حال پيرزن را بيان نمود. حضرت فرمود: سياه نيز به بهشت نمى‌‌رود. بلال غمگين شد و هر دو نشستند و گريستند. عباس عموى پيامبر آنها را پریشان و گريان ديد. پرسيد: چرا گريه مى‌كنيد؟ آنان فرمايش پيامبر را نقل كردند. عباس ماجرا را به پيامبر عرض كرد. حضرت به عمويش كه پيرمرد بود فرمود: پيرمرد هم به بهشت نمى‌‌رود. عباس هم سخت پريشان و ناراحت شد. سپس رسول اكرم هر سه نفر را به حضورش خواست و فرمود: خداوند اهل بهشت را در سيماى جوان نورانى در حالى كه تاجى به سر دارند وارد بهشت مى‌كند، نه به صورت پير و سياه چهره و بدقيافه. 📚 داستان‌های بحارالانوار از 📚 بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۸۴ ❣️لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاكمان 🤲 دعابفرمائید 🤲 💓 اینجا 👇👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینك