.
#دوحکایت_کوتاه
✅ حکایت
#اول
🚦صدای ترمز 🚦و خواندن شمارههای چراغ قرمز، پنجاه و نه؛ پنجاه و هشت؛ پنجاه و هفت ...
راننده عصبانی که نتواتسته بود به موقع از 🚦چراغ زرد🚦 رد شود، میگفت:
این چراغ لعنتی چقدر دیر سبز میشه؟!
بعد با مشت روی فرمان کوبید و با خودش زمزمه میکرد:
اگه بتونم قبل از ساعت ۶ خودمو برسونم سر خط، میتونم یه سرویس دیگه مسافر بیارم بالا. اونوقت، از اون طرف هم میشه یه سرویس دیگه مسافر ببرم، و الا، شیفت عصر که راه بیفته، دیگه ما رو تو خط راه نمیدن! و...
راننده همچنان شمارههای چراغ قرمز را میخواند:
شش؛ پنج؛ چهار ...
و...
ناگهان، صدای دخترک فال فروش را شنید که دوست گل فروشش را از بین ماشین ها صدا کرد:
سارا! بیا، داره سبز میشه لعنتی!
سارا، نگاهی به چراغ راهنمایی وسط چهار راه انداخت و در حالیکه داشت خودش را به دوستش میرساند، گفت:
چرا این چراغ اینقدر زود سبز میشه! نمیذاره آدم کاسبی بکنه!
دو دختر در سکوی چراغ راهنمایی وسط چهار راه، کنار آقای پلیس پناه گرفتند...
راننده عصبانی شروع به حرکت کرد و با صدای بلند گفت:
چه عجب!! بالاخره سبز شد!!
بله
هر کس مشکل خودش را میداند
📡
http://ravan12.blogfa.com/category/14
✅ حکایت
#دوم
مرد جوانی نزد دکتر «وینسنت پیل» رفت و به او گفت:
آقای دکتر من خسته شدم! نمیتونم از پس مشکلاتم بر بیام! لطفاً به من کمک کنید.
دکتر پیل جواب داد:
باشه، فقط یکم صبر کن، من یک سخنرانی دارم بعد از سخنرانی جایی را به تو نشان میدم که هیچ کس آنجا مشکلی ندارد.
مرد جوان خوشحال شد و گفت:
باشه من منتظرم. هر طور شده به هر قیمتی من به اونجا میروم.
بعد از سخنرانی، پیل آمد و او را به آن مکان برد.
میتونید حدس بزنید اونجا کجا بود؟
بله:
قبرستان!!!
دکتر پیل نگاهی به مرد جوان انداخت و گفت:
اینجا تنها جای دنیاست که هیچیک از ساکنان آن مشکلی ندارند. در اینجا صدها نفر اقامت دارند بدون اینکه مشکلی داشته باشند. اگر زندگی بدون مشکل میخواهی، باید به اینجا بیایی!!!
📡
http://ravan12.blogfa.com/category/14
آری
انسان زنده نمیتواند بدون مشکل باشد.
❣لطفاً ❣
برای نجات بشریت از
#کرونا
و
شرارتهای حاکمان
#آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
اینجا
#نظربدهید 👇
ا
https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇
ا
@etedalhamrah
#انتشار با حذف یا تغییر لینک
#آزاد