. سودای حقیقت و رسیدن به سرچشمه یقین «عنوان بصری» را آرام نمی‌گذاشت. [برای رسیدن به محضر امام صادق علیه السلام] مسافت طولانی را طی كرد و به مدینه رفت. از قضا، در آن روزها امام صادق علیه السلام در مدینه نبود. ولی مدینه محل تجمع فقها و محدثین بود. «عنوان بصری» خود را به محضر «مالك بن انس»، محدث و فقیه معروف مدینه، رساند. در محضر مالك طبق معمول احادیثی از رسول خدا روایت و ضبط می‌شد. عنوان بصری نیز در ردیف سایر شاگردان مالك به ضبط عبارت‌های احادیث و به ذهن سپردن نام كسانی كه آن احادیث را روایت كرده‌اند، سرگرم بود تا بلكه بتواند عطش درونی خود را به این وسیله فرو نشاند. پس از چندی، حضرت امام صادق علیه السلام به مدینه برگشت. عنوان بصری عازم شد تا در محضر امام شاگردی كند. ولی امام علیه السلام [که متوجه اشتیاق او شده بودند] به او فرمود: من آدم گرفتاری هستم، برنامه‌های زیادی دارم و...، وقت من را نگیر. به همان مجلس درس مالك برو. این جمله‌ها كه صریحا جواب رد بود، مثل پتكی بر مغز عنوان بصری فرود آمد. از خودش بدش آمد. با خود گفت: اگر در من نوری و استعدادی و قابلیتی می‌دید مرا از خود نمی‌راند. با دلتنگی داخل مسجد پیغمبر شد و سلامی داد و بعد با هزاران غم و اندوه به خانه رفت. فردای آن روز به روضه منوره پیغمبر رفت، دو ركعت نماز خواند و گفت: خدایا تو كه مالك همه دلها هستی از تو می‌خواهم كه دل جعفر بن محمد علیه‌السلام را با من مهربان كنی و مرا مورد عنایت او قرار دهی و از علم او به من بهره برسانی كه راه راست تو را پیدا كنم. بعد از نماز و دعا به خانه برگشت. و از مهجوری خودش بیشتر رنج می‌برد. ... رنج و محنت بالا گرفت. طاقتش طاق شد. دیگر نتوانست بیش از این صبر كند، به در خانه امام رفت. خادم آمد، پرسید: چه كار داری؟ گفت: هیچ، فقط می‌خواستم سلامی به امام عرض كنم. خادم گفت: امام مشغول نماز است. و رفت. طولی نكشید كه همان خادم آمد و گفت: بفرمایید داخل! «عنوان» داخل خانه شد، چشمش كه به امام افتاد سلام كرد. امام علیه السلام جواب سلام را به اضافه یك دعا به او رد كرد و پرسید: كنیه‌ات چیست؟ گفت: ابوعبد اللّه. فرمود: خداوند این كنیه را برای تو حفظ كند و به تو توفیق عنایت فرماید. شنیدن این دعای دوم بهجت و انبساطی به او داد، با خود گفت: اگر هیچ بهره‌ای از این ملاقات، جز همین دعا نبرم مرا كافی است. امام فرمود: خوب، چه كاری داری؟ و چه می‌خواهی؟ گفت: از خدا خواسته‌ام كه دل شما را به من مهربان كند و مرا از علم شما بهره‌مند سازد. امیدوارم خداوند دعای مرا مستجاب فرماید. امام فرمودند: ای اباعبد اللّه! معرفت خدا و نور با رفت و آمد و این در و آن در زدن و آمد و شد نزد این فرد و آن فرد تحصیل نمی‌شود. دیگری نمی‌تواند این نور را به تو بدهد. این آموزشی نیست، بلکه، ، نوری است كه هرگاه خدا بخواهد بنده‌ای را هدایت كند در دل آن بنده وارد می‌كند. اگر چنین معرفت و نوری را خواهانی، باید حقیقت بندگی خدا را در باطن روح خودت جستجو كنی و در خودت پیدا كنی، این علم را از راه عمل بخواه، از خداوند بخواه، او خودش به دل تو القا می‌كند. . . » 📚مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸، ص۳۳۷ از 👇 📚الكنی والالقاب، ج۲، ذیل كلمه «البصری» 📚بحار ، ج۱، ص ۲۲۴، ح۱۷ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک