. مسلمانان در مدینه مجموعا دو گروه بودند: گروه اول، ساكنین اصلی، و گروه دوم، كسانی كه به مناسبت هجرت رسول اكرم به مدینه، از مکه و جاهای دیگر به مدینه آمده بودند. آنها كه از خارج آمده بودند «مهاجرین» ، و ساكنین اصلی «انصار» خوانده می‌شدند. مهاجرین چون از وطن و خانه و مال و ثروت و احیانا از زن و فرزند دست شسته و عاشقانی پاكباخته بودند، سروسامان و زندگی و خانمانی از خود نداشتند. از این رو انصار با نهایت جوانمردی، برادران دینی خود را در خانه های خود پذیرایی می‌كردند. حساب مهمان و میزبان در كار نبود، حساب یگانگی و یكرنگی بود. آنها را شریك مال و زندگی خود محسوب می‌كردند و [به گواهی آیه 9 سورۀ حشر] آن‌ها را بر خودشان مقدم می‌داشتند. «عثمان بن مظعون» یكی از مهاجرین بود كه از مكه آمده بود و در خانه یكی از انصار زندگی می‌کرد. عثمان در آن خانه مریض شد. افراد خانه، مخصوصا «ام علاء انصاری» كه از زنان باایمان بود و از كسانی بود كه از ابتدا با رسول خدا بیعت كرده بود، صمیمانه از او پرستاری می‌كردند. اما بیماری او روز به روز شدیدتر شد و عاقبت به همان بیماری از دنیا رفت. افراد خانه، از طرفی، ایمان قوی و پایبندی عثمان بن مظعون به عمل صالح پی برده و او را یك مسلمان واقعی می‌شناختند. و از طرف دیگر، میزان علاقه و محبت رسول اكرم صل الله علیه و آله را نسبت به او می‌دانستند. لذا، برای هر فرد عادی كافی بود كه به موجب این دو موضوع، شهادت بدهند كه عثمان اهل بهشت است. به هرحال در حالی كه مشغول تهیه مقدمات دفن بودند، رسول اكرم صل الله علیه و آله وارد شد. ام علاء همان وقت رو كرد به جنازه ی عثمان و گفت: ای عثمان! رحمت خدا شامل حال تو باد. من شهادت می‌دهم كه خداوند تو را به جوار رحمت خود برد. رسول اكرم صل الله علیه و آله ، بلافاصله فرمود: تو از كجا فهمیدی كه خداوند عثمان را در جوار رحمت خود برد؟! عرض کرد: یا رسول اللّه! من همین طوری گفتم وگرنه من چه می‌دانم. رسول اكرم صل الله علیه و آله، فرمود: عثمان رفت به دنیایی كه در آنجا همه پرده‌ها از جلو چشم برداشته می‌شود. و من درباره او امید خیر و سعادت دارم. اما به تو بگویم، من كه پیغمبرم درباره خودم یا درباره یكی از شما اینچنین اظهارنظر قطعی نمی كنم. از آن پس ام علاء درباره احدی اینچنین اظهارنظر نكرد. درباره هركس كه می‌مرد، اگر از او می‌پرسیدند، می‌گفت: فقط خداوند می‌داند كه او فعلا در چه حالی است. پس از مدتی كه از مردن عثمان گذشت، ام علاء او را در خواب دید در حالی كه نهری از آب جاری به او تعلق داشت. خواب خود را برای رسول اكرم صل الله علیه و آله، نقل كرد. رسول اكرم صل الله علیه و آله، فرمود: آن نهر، عمل اوست كه همچنان جریان دارد. 📚مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸، ص۴۸۵ ا از 👇 📚صحیح بخاری، ج۹، ص۴۸ 📚اسدالغابه، ج۵، ص۶۰۴ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇 ا@etedalhamrah یا تغییر لینک