. ✅ حکایت حاج آقا «سید محمد صادق شیرازی» فرزند حضرت آیة الله حاج آقا «سید میزا مهدی شیرازی» رحمة الله علیه [ساکن کربلای معلی] برای بنده نقل فرمودند: مادر بزرگم در کربلای معلی هر روزه در منزل خود مجلس روضه برقرار می‌نمودند و احیاناً فرزندان محترمش، آقایان میرزامهدی، میرزا جعفر عبدالله برای مادر چند جمله روضه می‌خواندند که عزاداری حضرت سید الشهداء علیه السلام هر روز در منزلشان برقرار باشد. این روش ادامه داشت تا سالی که وبا در آن شهر شیوع پیدا کرد - حدوداً در سال ۱۳۳۰ ه ق - وعده زیادی را از پا در آورد و بعضی از منزل‌ها، همه اهل منزل از بین رفتند. ولی به لطف حق، اهل خانۀ شیرازی‌ها [که هر روزه ذکر مصبیت امام حسین علیه السلام در آن می‌شد]، از این مرض کشنده به سلامت جان به در بردند و این موجب شگفتی شده بود؛ تا اینکه شبی همان بانوی مکرمه، در عالم خواب مشاهده کرد که «وبا» به صورت انسانی در وادی کربلا ظاهر شده و می‌گوید: ما به این شهر آمدیم و به همه خانه‌ها رفتیم. اما منزل اینها (اشاره به همان بانوی مکرمه) امروز رفتیم، روضه؛ فردا رفتیم، روضه و امکان ورود نیافتیم و همه جان به در بردند. 📡ا https://b2n.ir/a81179 از 👇 📚چهل داستان از کرامات امام حسین علیه السلام از 👇 📚کتاب «شمه‌ای از آثار ادعیه و انفاس قدسیه»، ص۲۴۳ ✅ حکایت چون آدم علیه السلام به زمین هبوط کرد و حوا را ندید، دنبال او می‌گشت تا عبورش به زمین کربلا افتاد. پیش از آنکه حادثه‌ای واقع شود غمناک شد، سینه‌اش را تنگی گرفت و چون به مقتل حسین علیه السلام رسید پایش لغزید و خون از پای وی جاری شد. سر بسوی آسمان بلند کرده و گفت: ای پروردگار! آیا من مرتکب گناه دیگر شده‌ام و دوباره مرا کیفر می‌کنی؟ زیرا من این همه راه رفتم و با چنین حادثه‌ای روبه رو نشدم. خداوند وحی فرستاد: ای آدم! جُرم تازه‌ای مرتکب نشده‌ای ولی فرزند تو حسین علیه السلام [برای جلوگیری از انحراف در دین آخرین پیامبر از فرزندان تو] در این سرزمین به ظلم کشته می‌شود. اینک خون تو به موافقت او ریخته شد. آدم عرض کرد پرودگارا! حسین پیغمبر است؟ خطاب رسید: پیامبر نیست، ولکن نوۀ آخرین پیامبر من، محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) است. عرض کرد: قاتل وی کیست؟ ندا رسید: قاتلش، «یزد» که مورد لعن اهل آسمان‌ها و زمین است. آدم علیه السلام عرض کرد: من چه کار بکنم؟ خطاب رسید: یزید را لعن کن. آدم علیه السلام چهار مرتبه یزید را لعنت کرد و چند قدمی برداشت تا به کوه عرفات رسید و حوا را دریافت. 📡ا https://b2n.ir/a81179 از 👇 📚چهل داستان از کرامات امام حسین علیه السلام از 👇 📚حسین بن علی علیه السلام، ص۱۹۰ ❣️ لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇 ا @etedalhamrah یا تغییر لینک