. ✅ حکایت پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) یک خواهر و یک برادر رضاعى داشتند. روزى خواهر رضاعی نزد آن حضرت آمد. همين كه نظر پيغمبر بر او افتاد مسرور گرديد و روانداز [عبا] خود را براى او پهن كرد و او را بر روى آن نشانيد و با گشاده روئى و احترام به او توجه می‌كرد و در صورت او مى‌خنديد و... تا از خدمت حضرت مرخص شد. اتفاقا همان روز برادر رضاعی پیامبر نيز آمد ولى حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم) آن رفتارى كه با خواهر نمودند با او انجام ندادند. بعضى از صحابه عرض كردند: يا رسول الله با خواهر رفتاری كرديد كه با برادر آن را بجا نياورديد با آنكه او مرد بود؟ (يعنى سزاوارتر به آن احترام بود!!) فرمود: علت احترام بیشتر من اين بود كه آن دختر به پدر و مادرش بيشتر نيكى مى‌كند. 📡ا https://b2n.ir/r20395 از 👇 📚 منتهى الامال ، ج۲، ص ۳۲۴ 📚 بحار، ج ۱۶ ✅ حکایت در امالى صدوق از جابر نقل شده كه حضرت صادق فرمود: مردى خدمت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد و عرض كرد يا رسول الله من خيلى مايل به شرکت در جهاد هستم. فرمود: در راه خدا جهاد كن اگر كشته شوى زنده و جاويد خواهى بود در نزد خدا و توشه مى‌گيرى و اگر شهید شوی، پاداش تو بر خداوند است و هرگاه زنده بازگردى به وطنت، گناهانت آمرزيده شده و پاك هستى همانند روزى كه از مادر متولد شده‌اى. عرض كرد: يا رسول الله پدر و مادرم پير شده‌اند و آن‌ها مى‌گويند ما به تو اُنس [احتیاج] داريم و رفتن مرا به جهاد دوست ندارند. فرمود: با پدر و مادرت باش؛ سوگند به كسى كه جانم به دست اوست يك شبانه روز انس آن‌ها به تو بهتر از يك سال گذراندن در جبهه جنگ است. 📡ا https://b2n.ir/h09545 از 👇 📚 آگاه شویم، ج۲ از 👇 📚 بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۱ ❣️ پروردگارا ❣️ بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان 🤲 محافظت بفرما 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇 ا @etedalhamrah یا تغییر لینک