.
#دوحکایت_کوتاه
. 🇮🇷 دهۀفجر انقلاب اسلامی 🇮🇷
🇮🇷 بر آزادگانجهان مبارکباد 🇮🇷
✅ حکایت
#اول:
یعقوب توکلی، پژوهشگر و مورخ گفته است:
«شاپور آذربرزین»، خلبان ایرانی و فرمانده عملیات نیروی هواییِ شاه، که هم به شاه، هم به آمریکا و هم به رژیم صهیونیستی بسیار وفادار بود و برای آنها جنگید و برایشان کارهای فراوانی کرد، در خاطراتش گفته است:
شاه من را به عنوان فرمانده نیروی هوایی در نظر گرفته بود و بعد از ظهر بود که شاه با من [برای منصوب شدن به فرماندهی نیروی هوائی] صحبت کرد و قرار شد صبح برای گرفتن حکم فرماندهی به دربار بروم. و بلافاصله «اردشیر زاهدی» و «اسدالله عَلَم» (نخستوزیر شاه و وزیر دربار پهلوی) [که در جریان قرار داشتند] برای من دسته گل فرستادند و به من تبریک گفتند و...
وقتی من اول صبح برای گرفتن حکم فرماندهی نیروی هوایی مراجعه کردم، دیدم سفیر آمریکا آمده و «هوشنگ حاتم» را به عنوان فرمانده نیروی هوایی آورده است و شاه حکم را برای او صادر کرد.
بعد از کنار رفتن «هوشنگ حاتم»، باز شاه من را به عنوان فرمانده نیروی هوایی در نظر گرفته بود و احضار کردند و خدمتشان رسیدم و قرار شد که من فرمانده نیروی هوایی شوم و... دوباره همان اتفاق افتاد؛ باز هم «سولیوان (سفیر آمریکا)» آمد و این بار «ربیعی» را فرمانده نیروی هوایی کرد.
آذربرزین در خاطراتش میگوید:
با توجه به اینکه در هر دو نوبت شاه در مورد حکم فرماندهی نیروی هوایی با من حرف زد، داخل کاخ بود و هیچکس حضور نداشت ولی موقع دریافت حکم، سفیر آمریکا میآمد و فرد دیگری را میآورد و.... بعد از مرتبه دوم، من یک بار در فرصتی که پیش آمد، به شاه گفتم با توجه به اینکه در آن دو نوبت، شما درون کاخ با من صحبت کردید و کسی جز من و شما حضور نداشت، ولی با آن سرعت از تغییر فرمانده نیروی هوایی مطلع شدهاند و... با ارائه شواهدی به شاه گفتم: «کاخ در سفارت آمریکا شنود میشود». و تقاضا کردم، اجازه بدهد من سیستم شنود را در کاخ پیدا کنم. اما شاه [با این که معلوم بود پذیرفته که آمریکاییها در کاخ شنود دارند] ولی قبول نکرد.
این☝️☝️ یعنی، شاه!!! حتی به اندازه تعیین یک فرمانده هم از خودش اختیار نداشت و «ژنرال سیکو»، رئیس مستشاری آمریکا در نیروی هوایی و «سولیوان» سفیر آمریکا در ایران فرماندهان را تعیین میکردند.
📡ا
https://b2n.ir/j60542
از 👇
📚گفتگوی تفصیلی «یعقوب توکلی، پژوهشگر تاریخ» با پایگاه «مرکز اسناد انقلاب اسلامی»
✅ حکایت
#دوم:
آقای ابوالحسن ابتهاج (وزیر مشاور و رییس سازمان برنامه و بودجه در دوران پهلوی) در کتاب خاطراتش میگوید:
ما معمولا برای انجام طرحها و کارهای خود از مستشاران آمریکایی دعوت میکردیم و معمولاً نظر دربار و شخص شاه را هم میگرفتیم.
یک بار یکی از این مستشارها که دعوت کرده بودیم و قرار بود به ایران بیاید، «معاون سابق وزارت خارجه آمریکا» بود.
ابتهاج میگوید:
من لیست مستشارها را به شاه دادم.
شاه لیست را دید، وقتی به اسم آن معاون وزیرخارجه رسید گفت:
«این شخص نیاید.»
گفتم:
چرا نیاید؟ و با توجه به اطلاعاتی از تخصص او به ما داده بودند، سعی کردم شاه را راضی کنم که اجازه بدهد او بیاید.
ناگهان دیدم، شاه مقداری رنگش سرخ شد و گفت:
«این فلان فلان شده در جریان سفر ما، ملکه «ثریا» را به یک جلسه خصوصی دعوت کرد و پیشنهاد وقیحانه و بیادبانهای به او داد.»
ابتهاج میگوید:
من از پیشنهادم شرمنده شدم و خیلی از آن شخص بدم آمد. آن جلسه گذشت و من اسم آن شخص را لیست دعوت شدهگان حذف کردم و...
با این وجود بعداً شاه پشیمان شده بود و پیغام داد: «اسم آن شخص را در لیست دعوت شدهها بگذارید»
متوجه شدم که «آمریکاییها فهمیدهاند که علت حذف اسم او از لیست بخاطر مخالفت شاه بوده و با شاه برخورد کرده بودند و شاه!!! نتوانسته بود مانع آمدن آن شخص به ایران شود.
بله
متأسفانه محمد رضا پهلوی [با این همه ذلّت] به عنوان نماینده ملت ایران با خارج از کشور ارتباط داشت و ملت ایران را در این حد تحقیر میکردند.
📡ا
https://b2n.ir/j60542
از 👇
📚کتاب خاطرات ابوالحسن ابتهاج
❣️لطفاً ❣️
برای نجات بشریت از
#کرونا
و
شرارتهای حاکمان
#آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
.