.
#حکایت
آیت الله شهید دستغیب در داستان ۱۴۷ از کتاب «داستانهای شگفت» نوشته است:
آقای «عبدالحمید حسانی» فرزند عبدالشهید حسانی، نوشته است:
اینجانب عبدالحمید حسانی فرزند عبدالشهید حسانی، ساکن فراشبند فارس، قبلاً در [چاپ اول] کتاب داستانهای شگفت تألیف حضرت آیت اللّه العظمی آقای حاج سید عبدالحسین دستغیب شیرازی، نسبت به تربت خونین امام حسین علیهالسّلام خوانده بودم، خودم و اهل خانه که سواد فارسی داشتهاند خواندند و در سال اخیر قبل از محرم، پدرم عازم کربلا شد و مقداری تربت خرید کرده و آورد.
خواهری دارم به نام «ساره خاتون حسانی» متوسل شدند به ائمه و مقدار کمی از تربتی که پدرم آورده بود را در پارچهای که آن را نیز پدرم از حرم ابوالفضل علیهالسّلام گرفته بود، میپیچد و شب را احیا میدارد (یعنی شب عاشورا) و از ائمه و فاطمه زهرا علیهاالسّلام میخواهد که اگر ما یک ذرّه نزد شما قابلیم، این تربت، همان حالتی که آقا در کتاب نوشتهاند برای ما بشود.
اتفاقاً روز عاشورا بعد از نماز ظهر، ساعت یک و ده دقیقه به آن نگاه میکنند. دو خواهرم و زن برادرم، میبینند آن تربت حالت خون پیدا کرده و یک مرتبه میافتند به گریه و زاری، میبینند همان حالتی که آقا! در کتاب نوشتند، اتفاق افتاده و حقیر [«عبدالحمید حسانی»] وقتی از مسجد آمدم، خودم هم دیدم و مقداری از آن را آوردم به خدمت حضرت آیت اللّه العظمی آقای دستغیب و تربت مزبور هم هنوز موجود است و رنگ تربت به طور کلی جگری شده و رطوبت کمی برداشته بود، بعد به تدریج حالت خشکی پیدا کرده و هنوز هم باقی است با همان رنگ جگری.
و مقداری از همان تربت در سال ۹۸ قمری در [شهر] فراشبند [از استان] فارس، کوی مسجدالزهراء، منزل مشهدی «عبدالرضا نوشادی» بوده و در جلسه نشان دادند که به خون مبدل شده و همه آن را مشاهده کردند.
📡ا
https://b2n.ir/u64844
از 👇
📚داستانهای شگفت
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل
#کرونا
و
شرارتهای حاکمان
#آمریکا
محافظت بفرما
.