#خاک_بهشت
⚫️ وقتی
#امام_کاظم هنگام شهادت،
مدح تربت امام حسین علیهما السلام میکنند...
✍🏻 ضمن روایتی از مُسَیب، نقل شده است که:
امام کاظم علیه السلام قبل از شهادتشان به من فرمودند: چنانچه گفته بودم من پیش خداوند عزّوجلّ میروم؛ وقتی از تو آب خواستم و نوشیدم و دیدی من وَرم کردهام و شکمم بالا آمده و رنگم زرد و سرخ و سبز میشود و همینطور رنگ به رنگ میشوم، برو به این ستمگر بگو که من از دنیا رفتهام. وقتی دیدی من اینطور شدهام مبادا تا قبل از جان دادنم بگویی کسی بیاید. مسیب گوید: پیوسته در انتظار وعده امام علیه السلام بودم تا اینکه آب خواستند و آشامیدند و بعد مرا خواستند و فرمودند: ای مسیب! این مرد پلید سِندی بن شاهک خیال خواهد کرد که او غسل و دفن مرا انجام میدهد، ولی هرگز چنین اتفاقی نمیافتد.
◼️وقتی مرا به قبرستان قریش بردند، بر رویم لحد بگذارید و قبرم را از چهار انگشتِ باز بالاتر نیاورید و از تربتم چیزی برای تبرک برندارید (که بخورید)؛ زیرا همه تربتها برای ما حرام است، مگر
#تربت جدم حسین بن علی علیهما السّلام که خداوند عزّ و جلّ آن را برای شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است.
◼️مسیب گوید: سپس شخصی را دیدم که شبیهترین انسانها به امام علیه السلام بود و کنار ایشان نشسته بود. من سرورم رضا علیه السلام را وقتی نوجوان بودند دیده بودم، خواستم از آن شخص سؤال کنم که شما که هستید، که امام کاظم علیه السّلام فریاد زدند: ای مسیب! مگر نگفتم چیزی نگویی⁉️ صبر کردم تا ایشان از دنیا رفتند و آن شخص از نظرم ناپدید شد. من خبر را به رشید رساندم و بعد سِندی بن شاهک آمد.
👈🏻 بخدا قسم با چشم خود آنها را دیدم که خیال میکردند ایشان را غسل میدهند، ولی دستشان به ایشان نمیرسید و خیال میکردند که سِدر و کافور میزنند و کفن میکنند و من میدیدم که هیچ کاری پیش نمیبردند. دیدم همان شخص ایشان را غسل و حنوط و کفن میکند و چنان وانمود میکند که کمککار آنهاست و آنها او را نمیشناختند.
◼️وقتی آن شخص کارهای ایشان را تمام کرد، به من فرمودند: ای مسیب! در هرچه شک میکنی در این شک نداشته باش که من امام و مولای تو و حجت خداوند متعال بعد از پدرم بر تو هستم؛ ای مسیب! مثَل من، مثَل یوسف صدیق علیه السلام است و مثَل آنها، مثَل برادران اوست که پیش یوسف رفتند و یوسف آنها را شناخت، ولی آنها او را نشناختند.
سپس بدن مطهر امام را بردند و در قبرستان قریش دفن کردند ...
📚 بحارالانوار، ج ۴٨ ص ٢٢٤، به نقل از عیون اخبار الرضا عليه السلام