ستاره بارونه تو این کرم خونه زمین من و دور سرت میگردونه روشن شد اسمون از جمال تو ای ماه من من سائل تو ام در دو عالم تویی شاه من یا کریم دل ها امشب میره بالا با خیال اون گنبد و بارگاه تو یا حسن پرواز میکنم به بام تو افطار میکنم به جام تو بد مستی میکنم به نام تو **** امکان نداره دل دست خالی بره از درت امشب همه شدن مهمون سفره مادرت توی این ضیافت سفره کرامت اسمونیا زمینا همه شدن نوکرت شبانه روز اقا دره خونت بازه اونجا ابالفضله که سفره میندازه افتاده دلم به پای تو من میمیرم برای تو ممنونم که شدم گدای تو **** تا دم دم سحر بیقرار تو ام این شبا ذکرم فقط شده مجتبی مجتبی مجتبی ای شاه کرامت حتی تو عبادت پای عشق تو قدم قدم میرسه دل تا خدا به دستای لطفت چقدر بدهکارم چقدر دلم تنگه چقدر دوست دارم مولا عزیز فاطمه درمون دردای همه خاطرخوات شدم یه عالمه * ای جان ای جان جانان من آمد برخیز که هنگامه عشق حسن امد بر زلف تو باید که ره شانه ببندند یا مشک فروشان دره کاشانه ببندند شمشیر پیمبر ایینه حیدر بر لشکر اسلام یل صف شکن امد احیا شده هر دل فانی شده باطل جاء الحق عشاق حسن از یمن امد * من اویس قرنم من گدای حسنم اهل عالم بدونن من هم اهل یمنم بنگر به مرتضی که در این ماه روزهر ا با بوسه از لب پسر افطار میکند اقا اجازه بده سر میاریم یا علی میگیم و لشکر میاریم جلوی همشون و میگریم و پدر همشون و در میاریم