ست که با چشمانی باز و عقلانیت لازم، روش و آیین پدران علم جدید را مورد نقادی قرار داده و با دلیل و برهان معلوم سازیم که آنان بر راه صحیحی حرکت نکرده اند و در مقابل آنها تفسیرها و نظریه پردازیهای درستی به عمل آوریم
حال سؤال این است که این پدران علم جدید با این افکار نادرست، صلاحیت تدوین علوم جدید را داشته اند؟ آیا ما باید این افکار نادرست و غیر علمی را با تبلیغات به عنوان نظریات علمی، دانسته و نظریه های مخالف این تئوری ها را غیر علمی و دخالت ایدئولوژی در دین قلمداد کنیم و ذهن و روان دانشجویان خود را آکنده از این نظریات به اصطلاح نادرست علمی نموده و هر گونه مخالفت با آنها را دخالت دین در عرصه علم تلقی نماییم؟ آیا پیروی از این پدران علوم انسانی جدید که ملحد و تجربه گرا و مادی گرا هستند. یادآور این آیات قرآن نیست: وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا ۗ أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ. (بقره، ۱۷۰)
و چون کفار را گویند: پیروی از شریعت و کتابی که خدا فرستاده کنید، پاسخ دهند که ما پیرو کیش پدران خود خواهیم بود. آیا بایست آنها تابع پدران باشند گر چه آن پدران بیعقل و نادان بوده و هرگز به حق و راستی راه نیافته باشند؟
" وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ الشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ إِلَی عَذَابِ السَّعِیرِ." (لقمان ۲۱) (و هنگامی که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید«!، میگویند: «نه، بلکه ما از چیزی پیروی میکنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!» آیا حتّی اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیّت میکنند)؟!
هنگامی که پیامبر گرامی اسلام(ص)، برخی از مردم را دعوت به آیین، عقلانی و درست می نمود، می گفتند که ما از آیین و برنامه هایی پدرانمان پیروی می کنیم و قرآن می فرماید آیا تبعیت کورکورانه از پدرانی که خود بر راه صحیح نبودند، امر درستی است؟ به نظر می رسد که پدران علم جدید که براساس روش صرفاً علمی و تجربه گرایانه اصول وحیانی و ماوراء طبیعی را تبیین و تفسیر کرده بر روش صحیح و درستی حرکت ننموده اند.بنابراین اگر هم مخالفتی با برخی از یافته های علوم انسانی غربی می شود به دلایل فوق است.
خداپرستی قبیله گرایانه ودروغ بودن قرائت زیارت عاشورا و توسل به امام حسین علیه السلام جهت رفع وبا
۳-دکتر سروش در بخشی دیگر از مصاحبه میگوید:
"در زمان میرزای شیرازی در نجف وبایی آمد ایشان پیام داد و گفت من مجتهدم، من نیکخواهم، سخن از گزافه نمیگویم. شیعیان بروند زیارت عاشورا را بخوانند تا شر وبا کاسته شود شیعیان رفتند و زیارت عاشورا را خواندند و پس از آن شیعیان از وبا مصون ماندند..."
من کاری به راست و دورغ این حادثه ندارم. قطعاً دروغ است.... اولاً دروغ داریم تا دروغ. این نوع دروغ تفرقه افکن است. یک خداپرستی بسیار خودخواهانه و قبیله گرایانهای در درون این قصه نهفته است که گویا بندگان خدا برای او فرق دارند به کمک این یکی میرود ولی به کمک آن یکی نمیرود والله این گونه دینداری قابل تاییدی نیست و من از موضع روشنفکران دیندار به همه دوستان و همه کسانی که سخن من را میشنوند میگویم که اینها نه جزء ذات دین است و نه جزء اعراض دین.
نقد:
از این مطلب دکتر سروش دو مطلب مهم استفاده میشود:
۱-این خبرکه "مردم و از جمله شیعیان اگر دعا کنند، وخدا مستجاب کند، دروغ است".
۲-این که "خدا به برخی از بندگان توجه و به برخی دیگر بی توجه باشد، خداپرستی قبیله گرایانه است"
به نظر میرسد هر دو استنباط دکتر سروش،برخلاف آموزههای قرآنی است.
در ابتدا به مطلب دوم اشاره میکنیم. جناب آقای سروش، خداوند رحمان و رحیم، لطف خود را به انسانها در قالب وحی از طریق پیامبران ارزانی داشته است. مردم با این هدایت الهی به دو گونه برخورد میکنند:
۱-برخی از انسانها با دیدن معجزات الهی با آغوش باز پیامبر و پیام الهی او را میپذیرند و در رکاب او علیه ظالمان و مفسدان مبارزه میکنند
۲-دسته دیگر از انسانهاکه از هوی نفس تبعیت کرده با پیامبر و پیام او به مخالفت برخاسته و کمر همت به نابودی آنها میگمارند. و در این راه از هیچ جنایتی دریغ نمیورزند. قرآن از دسته اول به عنوان شاکر و مومن و از دسته دوم به عنوان کافر و کفور یاد میکند.
"إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا" (الانسان/۳)
" ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس"
"هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ کَافِرٌ وَمِنْکُمْ مُؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ "﴿ التغابن/۲﴾
" او کسی است که شما را آفرید (و به شما آزادی و اختیار داد) گروهی از شما کافر و گروهی مؤم