دوستان محترم ! مطلب زیر را با دقت بخوانید بر قهرمانی های شهدای افغانستانی،هم افتخار کنید و هم‌گریه کنید. و نیز بر مظلومیت مهاجرین افغانستانی گریه کنید. خودم واقعا اشک ریختم. خادم افتخاری: قابل توجه رسانه های مهاجر ستیز، افغانستانی هراس و فتنه انگیز بین دوملت افغانستان و ایران. روایت شهید مهاجرافغانستانی که روی سیم خاردار،خوابید تا یک گردان از روی بدنش عبور کنند شهید رجب غلامی در روز ۶ اسفند ماه سال ۱۳۶۲ در منطقه کردستان، به همراه یک گردان پس از باز کردن معبر مین به سیم خاردار حلقوی می‌رسند که به هیچ عنوان نمی‌شده آنرا قطع کنند، اگر سیم را قطع می‌کردند سیم‌ها جمع شده و معبر منفجر می‌شد. در این وقت این شهید با همرزم خود با نام «شریفی مقدم» تصمیم می‌گیرند که یک نفر بر روی سیم خاردار بخوابد، ابتدا شریفی مقدم قصد داشته این کار را انجام دهد، ولی شهید غلامی به او التماس می‌کند و او را قسم می‌دهد که بگذار من این کار را انجام دهم و این افتخار را از من نگیر. سرانجام شهید رجب غلامی بر روی سیم‌های خاردار می‌خوابد و در حالی که خون از بدن پاکش جاری بوده، بیش از ۱۶۰‌ نفر و بنا بر روایتی ۳۰۰ نفر از روی بدن او عبور می‌کنند.وقتی همه عبور می‌کنند و او را از روی سیم‌ها بلند می‌کنند، می‌بینند تمام بدنش غرق در خون است و درد می‌کشد. در همین حال دست به دعا برمی‌دارد و می‌گوید : " خدایا شهادت مرا برسان". در این لحظه تیری از سوی نیروهای عراقی شلیک می‌شود و به چشم چپ او اصابت می‌کند و همان جا به شهادت می‌رسد.» شهید رجب غلامی؛ تمام درآمد حاصله خود را که در آن زمان یکصدهزار تومان بوده، به ستاد کمک‌رسانی جبهه تحویل می‌دهد و مبلغ ۹۵۰۰ تومان را هم بابت سهم مبارک امام(عجل الله فرجه الشریف)، به امام جمعه وقت بجستان می‌سپارد و در وصیت نامه‌اش نیز متذکر می‌شود که موتور وی را بفروشند و پولش را به جبهه واریز کنند. او با اینکه در بجستان کسی را نداشت اما تشییع باشکوهی برایش گرفته شد و تا هنوز قبر او محل رجوع مردم ایران است! مدتی است برخی رسانه‌ها دوباره موجی از مهاجرستیزی و افغانستانی‌ستیزی به راه انداخته‌اند. آنها در این مسیر هر از چند گاهی با انتشار گزارش‌های ضد و نقیض، بدون منبع و ارائه اطلاعات مخدوش و غیرواقع به مخاطبان، سعی می‌کنند میان جامعه ایرانی و جامعه مهاجران، شکاف ایجاد کنند. از گزارش‌های جعلی درباره حضور ۱۰ میلیون افغانستانی در ایران بگیرید تا ایجاد این واهمه که «افغانستانی‌ها قصد دارند در مجلس شورای اسلامی صندلی‌ها و نمایندگان مخصوص خود را داشته باشند و به مرور این ارگان سیاسی کشور را فتح کنند!». از اعلام این خبر که «از ۳۰۰ نوزاد به دنیا آمده در یک بیمارستان در فارس تولد ۲۹۷ مورد متعلق به افاغنه بوده» بگیرید تا آمار دیگری که می‌گفت: «از ۳۰ زایمان انجام شده در بیمارستان فرقانی قم، تولد ۲۸ فرزند مربوط به خانواده مهاجران بوده است!». (از سخنرانی یک نماینده مجلس،مورخ ۱۴۰۳/۶/۲۷ که با وقاحت‌ تمام‌،با سخنان سراسر،دورغ و تهمت خویش، چوب حراج بر هویت تاریخی و دینی، فرهنگی و علمی افِغانستان زده و سرزمین افغانستان را که مرکز نوابغ و مشاهیر جهان، چون : بوعلی سینا، مولانا، ابوفارابی و ... می باشد، بی دانش ها، از پا افتاده ها، روی دست‌افتاده ها، فراری ها، باد می کند. از سخنرانی یک‌نماینده بی خبر مجلس شورای اسلامی از همه جا، که تعداد مهاجرین افغانستانی را ۱۷ میلیون نفر اعلام می کند. و از نفرت‌پراکنی های تهوع آور وی که ازدواج مرد افغانستانی با زنان ایرانی را شرعی و قانونی می دانید؟) اما فارغ از انتشار این اخبارِ بدون استناد و منبع که به صورت جدی رویکرد مهاجرستیزی و ایجاد موج منفی نسبت به این گروه را دنبال می‌کند، یکی از کلماتی که در اغلب این گزارش‌ها حضور مشترک دارد کلمه «افاغنه» است که به جای واژه «افغانستانی‌ها» به کار می‌رود. «افاغنه» واژه‌ای است که در میان مردم افغانستان یک اصطلاح تقریباً بیگانه است، اما به نظر می‌رسد برخی رسانه‌ها، با نیت تحقیر یک ملت، اصرار جدی به استفاده از آن دارند. این مطلب و تحلیل زیبا را در خبر گزاری مهر بخوانید