✅درس های کربلا نامش ابحر بن کعب بود. از قبیله ی تیم بن ثعلبه. از سرسپردگان لشکر عمر بن سعد بود و یکی از خبیث ترین دشمنان آل الله... جنایات فراوانی در کربلا انجام داد. هنگامی که امام حسین(علیه السلام) تنها و بدون یاور مانده و لشکر دشمن محاصره اش کرده بود، عبدالله بن الحسن(علیه السلام) که شاهد غربت امامش بود از خیمه ها بیرون دوید تا خود را به عمویش برساند و در جواب مقاومت های حضرت زینب(سلام الله علیها) فریاد میزد: به خدا قسم از عمویم جدا نخواهم شد... ب سمت عمو دوید و هنگامی به او رسید که بحر بن کعب با شمشیری به امام حمله کرده بود; دستش را سپر مولایش کرد و گفت: پسر زن ناپاک! میخواهی عموی مرا بکشی؟! شمشیر فرود آمد و دست نوجوان را قطع کرد...حضرت حسین(علیه السلام) او را در آغوش گرفت و برای او دعا و دشمنانش را نفرین کرد... لحظه ای بعد بحر بن کعب[ یا حرمله] او را در آغوش عمویش به شهادت رساند... جنایت دیگر او وقتی بود که حسین بن علی(علیه السلام) به شهادت رسیده بود. بحر بن کعب به همراه عده ای دیگر مشغول غارت لباس ها و اموال امام شدند. بحر حتی به پیراهن کهنه ای که امام قبل از رزم، زیر لباس خود به تن کردند و حتی برای کم ارزش تر شدن لباس، آن را از چند جا پاره کرده بودند هم رحم نکرد و آن را هم به غارت برد. برخی مقاتل جنایت دیگر او را حمله به مخدرات حرم حسین(علیه السلام) و کشف حجاب از آنها میدانند... ابحر بن کعب، بعد از واقعه عاشورا مبتلا به مرضی شد که هر دو دستش مانند چوب خشک شد ودر سرما از آنها خونابه میریخت تا به هلاکت رسید... https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada