ثر غذاهاى حرامى كه شكم هايتان از آنها انباشته شده، خداوند اين چنين بر دلهاى شما مُهر زده است!  28- هيهات كه زير بار ذلّت روم! «أَلا إِنَّ الدَّعِىَّ بْنَ الدَّعِىَّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ يَأْبَى اللّهُ لَنا ذلِكَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنـُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ آبِيَـةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طاعَةَ اللِّئامِ عَلى مَصارِعِ الْكِرامِ.»: آگاه باشيد كه فرومايه، فرزند فرومايه، مرا در بين دو راهىِ شمشير و ذلّت قرار داده است و هيهات كه ما زير بار ذلّت برويم، زيرا خدا و پيامبرش و مؤمنان از اين كه ما ذلّت را بپذيريم دريغ دارند، دامنهاى پاك مادران و مغزهاى با غيرت و نفوس با شرافت پدران، روا نمىدارند كه اطاعت افراد لئيم و پست را بر قتلگاه كريمان و نيك منشان مقدّم بداريم. 29- خشم الهى بر يهود، مجوس و دشمن اهل بيت(عليه السلام) «إِشْتَدَّ غَضَبُ اللّهِ عَلَى الْيَهُودِ إِذْ جَعَلُوا لَهُ وَلَدًا وَ اشْتَدَّ غَضَبُهُ عَلَى النَّصارى إِذْ جَعَلُوهُ ثالِثَ ثَلاثَة وَ اشْتَدَّ غَضَبُهُ عَلَى الَْمجُوسِ إِذْ عَبَدُوا الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دُونَهُ وَ اشْتَدَّ غَضَبُهُ عَلى قَوْم إِتَّفَقَتْ كَلِمَتُهُمْ عَلَى قَتْلِ ابْنِ بِنْتِ نَبِيِّهِمْ.»: خشم خداوند بر يهود آن گاه شدّت گرفت كه براى او فرزندى قرار دادند، و خشمش بر نصارى وقتى شدّت يافت كه براى او قائل به خدايان سه گانه شدند، و غضبش بر مجوس آن گاه سخت شد كه به جاى او آفتاب و ماه را پرستيدند، و خشمش بر قوم ديگرى آن گاه شدّت يافت كه بر كشتن پسرِ دخترِ پيامبرشان هماهنگ گرديدند. 30- اگر دين نداريد، لااقل آزاد باشيد «يا شيعَةَ آلِ أَبى سُفْيانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ وَ كُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَكُونُوا أَحْرارًا فى دُنْياكُم وَ ارْجِعُوا إِلى أَحْسابِكُمْ إِنْ كُنْتُم عَرَبًا كَما تَزْعَمُونَ.»: اى پيروان خاندان ابوسفيان! اگر دين نداريد و از روز قيامت نمىترسيد لااقلّ در زندگى دنياتان آزادمرد باشيد، و اگر خود را عرب مىپنداريد به نياكان خود بينديشيد. 31- پيشى گيرنده در آشتى «أَيُّما إِثْنَيْنِ جَرى بَيْنَهُما كَلامٌ فَطَلَبَ أَحُدُهُما رِضَا الاْخَرِ كانَ سابِقُهُ إِلَى الْجَنَّةِ.»: هر يك از دو نفرى كه ميان آنها نزاعى واقع شود و يكى از آن دو رضايت ديگرى را بجويد، سبقت گيرنده، اهل بهشت خواهد بود. 32- ثواب سلام «لِلسَّلامِ سَبْعُونَ حَسَنَةً تِسْعٌ وَ سِتُّونَ لِلْمُبْتَدِءِ وَ واحِدَةٌ لِلرّادِّ »: سلام كردن هفتاد حسنه دارد، شصت و نُه حسنه از آنِ سلامكننده و يكى از آنِ جواب دهنده است. 33- رضاى خدا، نه هواى مردم «مَنْ طَلَبَ رِضَا اللّهِ بِسَخَطِ النّاسِ كَفاهُ اللّهُ أُمُورَ النّاسِ، وَ مَنْ طَلَبَ رِضَا النّاسِ بِسَخَطِاللّهِ وَكَلَهُ اللّهُ إِلَى النّاسِ.»: هر كس رضاى خدا را به غضب مردم بجويد، خدا او را از كارهاى مردم كفايت مىكند، و هر كس خشنودى مردم را به غضب خدا بجويد، خدا او را به مردم واگذارد. 34- ويژگيهاى حضرت مهدى(عليه السلام) «تَعْرِفُونَ الْمَهْدِىَّ بِالسَّكينَةِ وَ الْوَقارِ وَ بِمَعْرِفَةِ الْحَلالِ وَ بِحاجَةِ النّاسِ إِلَيْهِ وَ لا يَحْتاجُ إِلى أَحَد.»: درباره حضرت مهدى(عليه السلام) فرموده:شما مردم، آن حضرت را به داشتن آرامش و متانت و به شناخت حلال و حرام و به رو آوردن مردم به او و بىنيازى او از مردم مىشناسيد. 35- رؤياى دنيا  «وَ اعْلَمُوا أَنَّ الدُّنْيا حُلْوُها وَ مُرُّها حُلْمٌ وَ الاِْنْتِباهُ فِى الاْخِرَةِ.» بدانيد كه دنيا شيرينى و تلخىاش رؤيايى بيش نيست، و آگاهى و بيدارى واقعى در آخرت است. 36- پرهيز از كلام پست و سبك «لا تَقُولُوا بِأَلـْسِنَتِكُمْ ما يَنْقُصُ عَنْ قَدْرِكُمْ.»: چيزى به زبانتان نياوريد كه از ارزش شما بكاهد. 37- جاودانگى در مرگ با عزّت «لَيْسَ الْمَوْتُ فى سَبيلِ الْعِزِّ إِلاّ حَياةً خالِدَةً وَ لَيْسَتِ الْحَياةُ مَعَ الذُّلِّ إِلاَّ الْمَوْتُ الَّذى لا حَياةَ مَعَهُ.»: مرگ در راه عزّت جز زندگى جاويد، و زندگى با ذلّت جز مرگ بىحيات نيست. 38- حرمت حيله و نيرنگ «وَ الْخَدْعُ عِنْدَنا أَهْلَ الْبَيْتِ مُحَرَّمٌ.»: حيله و نيرنگ نزد ما اهل بيت حرام است. 39- مرگ، پديده گريبانگير «خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقِلادَةِ عَلى جيدِ الفَتاةِ وَ ما أَوْلَهَنى إِلى أَسْلافى إِشْتِياقَ يَعْقُوبَ إِلى يُوسُفَ.»: قبل از حركت از مكّه به سوى عراق در ميان جمعى از بنىهاشم فرمود:مرگ گردنگير فرزندان آدم است; همچون گردنبند بر گردن دختر جوان، و من مشتاق ديدن گذشتگانم هستم، مانند اشتياقى كه يعقوب به ديدن يوسف داشت. 40- انديشه پايان كار «فَإِنْ تَكُنِ الدُّنْيا تُعَدُّ نَفيسَةًفَدارُ ثَوابِ اللّهِ أَعْلى وَ أَنْبَلُوَ إِنْ تَكُنِ الأَمْوالُ