همسفران مسیرآرامش
سلام وعرض ادب ان شاءالله حال دلتون خوب باشه ❤️ عیدتون مبارک😍 قصد داریم تجربه های شما عزیزان درمو
سلام خسته نباشید ما سال 96ازدواج کردیم یادمه روز بعدش بلیط مشهد گرفتیم اونم بدون عقدنامه و مدارک شناسایی نزدیک بود ببرنمون اماکن😂😁 آقای همسر وقتی اومدن گفتن من کلا یازده میلیون پول دارم که با همین باید خرید هارو انجام بدیم من اصلا برام اهمیتی نداشت که این پول کمه یا زیاد اصلا تو قید و بند چیزی نبودم که بگم حتما همه چیز لوکس باشه، ما سر عقد فقط حلقه و نشون و لباس گرفتیم،وچون محضر نزدیک خونه امون بود هیچ تشریفاتی نداشتیم. و بقیه خریدهارو نزدیک عروسی کردیم همسرم حلقه نقره گرفتن،زمان ما مجموع حلقه و نشون من حدود یک و دویست یا سیصد شد ما حتی تو رستوران عروسی گرفتیم اونم با هزینه خیلی کم. چون پدرو مادرم اونقدر توانایی مالی برای تهیه جهیزیه نداشتن خدا کمک کرد و هر کدوم از اطرافیان یه بخشی رو تقبل کردن مثل مبل که هدیه عروسیمونه،با این حال من خیلی از لوازم برقی رو نخریدم چون احتیاجی ندیدم والان بعد از چهار سال و نیم بنا بر نیاز کم کم می‌خریم.ما چند ماه پیش از عروسیمون یه خونه دیدیم که اگه عروسی نمیگرفتیم می‌تونستیم بخریم،همسرم بخاطر تک فرزند بودن من دوست داشتن عروسی بگیریم یا خیلی کارها رو بخاطر من انجام دادن یه جاهایی هم کاستی هایی بود اما به قول عموی عزیزم دل آدم باید خوش باشه وگرنه اگر بهترین چیزها رو هم داشته باشی دلت خوش نباشه فایده ای نداره.سه سال بعد ازدواجمون همسرم رسمی شدن یکسال قبلش هم تونستیم ماشین بخریم.همه اینا بخاطر لطف خدا تلاش همسرم ودرنظر گرفتن اینه که باید از زندگی لذت برد نه اینکه با فشار قرض وام زندگی رو تلخ کنیم.